نابرابرى زن و مرد در محيط خانه



این مقاله با اجازه نویسنده از سایت سازمان آزادی زنان در این وبلاگ بازنشر شد.


نابرابرى زن و در ايران و افغانستان قانون است. نابرابرى زن و مرد را مى توان در روش زندگى اى ديد که در آن زن به مرور اعتماد بنفسش را از دست مى دهد. زندگى مشترکى که يکى يعنى مرد هدف و ديگرى يعنى زن وسيله است. اگر نابرابرى زن و مرد را در تمام عرصه هاى آن بسنجيم مى بينيم که اين نابرابرى همه جا هست و مبارزه با آن راحت نيست. نابرابرى زن و مرد رنگ و مليت نمى شناسد. براى همين وقتى به خانه يک خانواده آفريقايى هم مى رويد ممکن است همان صحنه اى را ببينيد که در يک خانواده سنتى ايرانى مى بينيد. منظورم همان صحنه اى است که مرد نشسته است و با شما يعنى مهمان خوش و بش مى کند و زن مشغول خدمات دادن به خانواده بعلاوه شما است. مى بينيد که زن در عين حال که دارد غذا را آماده مى کند، براى شما و بقيه چاى و ميوه (بنابر سطح درآمد و زندگى) مى آورد. بعد از غذا اگر شب باشد بايد ظروف را بشويد و بچه ها را بخواباند و بعد از اين همه کار و خستگى اگر در رختخواب دست به نافرمانى در مقابل خواست مرد که سکس مى خواهد بزند، اگر کتک نخورد مورد سرزنش قرار مى گيرد.
وقتى از برابرى زن و مرد حرف زده مى شود کمتر کسى جرأت مى کند به صراحت از نابرابرى زن و مرد دفاع کند. بعضى ها حتى تحت تاثير شرايط و فرهنگ اروپايى، در ملا عام سعى مى کنند عکسى از زندگى شخصى شان نشان دهند که بيننده نتواند عمق نابرابرى رابطه را ببيند. ولى کافى است فقط به خانه آنها برويد تا چهره واقعى رابطه شان را ببينيد. حتما شما هم به خانه اى رفته ايد که در نمايش برابرى، مرد سعى مى کند از شما پذيرايى کند. چرا که خانم مشغول خواباندن کوچولوست و بقول آقا، بچه شان امشب هوس کرده که مامانش او را بخواباند. ولى از همان ابتدا با پرسش هايش از خانم مى فهميد که ايشان چقدر در خانه برابر با زن عمل مى کند. از ابتداى پذيرايى بايد از همسرش بپرسد که قوطى چايى و پيش دستى و غيره کجا هستند. 

ولى در اين دنيايى که بر اساس نابرابرى ها تنظيم شده، حتما شما هم به خانه هايى رفته ايد که رابطه برابر در آن حاکم است. يعنى با عکسى متفاوت از آنچه که در بالا توصيف شد مواجه شده ايد. يعنى مرد غذا درست مى کند و يا با هم کارهاى خانه را انجام مى دهند. لابد فکر مى کنيد که مردان اين خانه ها متفاوت اند. همه آنها تربيت متفاوتى داشته اند و يا از ابتداى زندگى مشترکشان به اين نابرابرى واقف بوده اند و تصميم گرفته اند که مانع از عملى شدن چنان رابطه اى شوند. آرى مى بينيم که خانواده هايى هم هستند که به دلايل متفاوت روش زندگى سنتى را ندارند. متاسفانه بيشتر مادران به طبعيت از قوانين و شرايط اجتماعى جامعه نتوانستند به پسرانشان به اندازه دخترانشان فشار بياورند که غذا پختن را ياد بگيرند. پسران را مجبور نکردند که اتاقشان را تمييز کنند. از آنها نخواستند که خانه را جارو بزنند و يا دستشويى را تمييز کنند. براى آنها خانه هميشه تمييز بوده است و از اين به بعد هم بايد تمييز باشد.
در ايران قانون و سيستم مطابق و مدافع مردسالارى است و زن حقى ندارد. تنها مردان نيستند که در زندگى نابرابر زن و مرد در خانه نقش بازى مى کنند. چرا که هر رابطه اى دو سر دارد و زن و مرد هر دو حامل فرهنگ مردسالارند. زنان نيز با بزرگ شدن در اين نابرابرى و با اين فکر که تا بوده همين بوده اين نابرابرى را محک مى زنند. زنان اگر بخواهند مى توانند تن به اين نابرابرى ندهند و با آن مبارزه کنند. مشخص است که مبارزه با اين نابرابرى در محيط کوچک خانه آسان نيست ولى اگر زنان و مردان بدانند که برابرى در عمل چه لذتى دارد، آنوقت حاضر خواهند بود که به اين سختى تن دهند. در ضمن اگر زن و مرد اين واقعيت را ببينند که در چنين زندگى نابرابرى عشق دوام نخواهد آورد، هر دو سعى خواهند کرد که آنرا تغيير دهند. همانطور که در جامعه زنان و مردان مترقى تنها با مبارزه مى توانند قوانين برابرى زن و مرد را به کرسى بنشانند. در محيط کوچک خانه هم برابرى تنها و تنها از پس مبارزه با نابرابرى حاکم امکان پذير است. مبارزه اى که زن و مرد بايد فعالانه در آن شرکت کنند. صبر کردن تا روزى که در دنيا برابرى همه انسانها قانونا به رسميت شناخته مى شود و اميد به اينکه در آن روز زنان نيز در خانه خدمتکار مردان نخواهند بود، چرا که بخش اعظم کار خانگى به دوش جامعه خواهد افتاد، تنها کمک به بقاى مناسبات نابرابر در رابطه بين زن و مرد است. زنان و مردان با مبارزه در زندگى شخصى شان، با تن ندادن به نابرابرى در عمل، به بوجود آمدن شرايطى که قانونا زن و مرد با هم برابر باشند کمک مى کنند. البته بايد گفت که اين مبارزه براى زنان ايرانى خارج از ايران امکان پذير است چرا که با قانون مردسالار مواجه نيستند. يعنى شرايط اجتماعى براى آنها فراهم است. متاسفانه زنان در ايران ابتدا بايد با قوانين ضدزن مبارزه کنند تا بعد بتوانند با فرهنگ مردسالارى که در خانه هم به آنها سنگينى مى کند دست به مبارزه بزنند. در ايران مبارزه براى برابرى زن و مرد از کانال مبارزه با رژيم اسلامى و قوانين و فرهنگ و سنن و اخلاقيات کهنه اسلامى و ملى مى گذرد. مرگ جمهورى اسلامى سکوى مبارزه با فرهنگ مردسالار خواهد بود

۵ نظر:

  1. من خود را از حامیان برابری حقوق زنان و مردان میدانم و این مقاله مرا به حیرت می اندازد. چرا به نظر شما کار آشپزی و خواباندن و نگهداری از بچه ها و مهمانان نا برابری تعبیر شده؟ آیا به نظر شما این کارها بی ارزش است؟ اگر در منزلی که خانم خانواده از خانواده اش نگهداری کرده و امورات منزل را مدیریت می کند تا آرامش و آسایش در منزل برقرار باشد و شوهرش خارج از خانه مشغول کار و فراهم کردن امکانات برای خانواده اش است، نا برابری برقرار است؟ اگر همسر بنده بخواهد تمام وقت مدیریت منزل را بعهده بگیرد و من تمام وقت در بیرون کار کنم و مسول فراهم کردن امکانات مالی باشم، این به نظر من برابری است.... برابری حق انتخاب! لطفا برای به ثبت رساندن به سر خدمات زنانی که تصمیم گرفته اند در منزل مانده و به خانواده شان خدمت کرده و فرزندان سالم و سلامت تحویل اجتماع دهند نزنید! به نظر من برابری زن و مرد، برابری حق انتخات و برابری حق فکر کردن و تصمی گیری در امورات است نه چابجایی و تقسیم کردن رل ها و مسولیتها!
    ارادتمند

    پاسخحذف
  2. از نویسنده مطلب خواستم پاسخ شما را همینجا بنویسد.

    پاسخحذف
  3. با سپاس از شما دوست عزیز
    به نظرمن هم کارهای خانه وتربیت فرزندان خیلی باارزش هستند.امادوست عزیزاعتراض من به این است که چرا باید وظیفه اصلی زن باشد؟شما فکر می کنید این تقسیم بندی عادلانه را خود زنها قبول کردند یاجامعه تحمیل کرده؟اگر شما آمار بگرید از زنهای خانه دار متوجه می شوید که 90درصدآنها خودشان را کارگران بی مزد می دانندواصلا این روش زندگی را قبول ندارند.فقط بحث زنهای خانه دار نیست زنهای که مثل مردها تو اجتماع هستند اما کارهای خانه و بچه داری وظیفه اصلی آنهاست اینها قربانیهای جبر جامعه هستند که جرم آنها زن بودن است.

    پاسخحذف
  4. مطلب فوق توسط نویسنده مقاله نوشته شده

    پاسخحذف
  5. با سپاس از مقاله و پاسخ شما به کامنت بنده،

    من کاملا با آنچه که شما در مقاله تان نوشتید موافقم، منهم بر این باورم که شرایط اجتماعی و سیستم و قانون ایران حامی مرد سالاری بوده و متاسفانه زنان هیچ حقی ندارند در حقیقت این مساله هنوز در دنیای غرب هم دیده میشود اگر چه آزادی زن و مرد را به سینه می زنند ولی حقوق زنان در بازار کار هنوز از حقوق مردان کمتر است و بسیاری نشانه های دیگر که لازم به ذکرشان نیست. همانطور که شما اشاره کردید مادر است که هنوز بعد از یک روزسخت کاری وقتی به منزل میرسد باید پاسخگوی احتیاجات خانواده اش هم باشد! من فقط میخواهم مطمین شوم که آن دسته خانمهایی که با آزادی کامل تصمیم گرفتند که در خانه مانده و تمام مسولیتهای آنرا با دل و جان پذیرا هستند فکر نکنند که کار آنها بی ارزش است. منهم متوجه جبر جامعه هستم و باید اذغان داشت که تساوی زن و مرد هنوز در هیچ جای دنیا کاملا پیاده نشده و چند نسلی طول می کشد ولی این مامردان هستیم که باید در پیاده شدن این امر به همسرمان کمک کرده و به فرزندانمان چه پسر و چه دختر بیاموزیم که در عمل تن به این نا برابریها ندهند.
    با درود و بدرود
    رضا

    پاسخحذف