برگی از خاطرات روزهای سبز-قسمت دوم-نمازجمعه سبز


روزهای منتهی به 26 تیر 1388 برای همه جناح‌های سیاسی کشور روزهای مهمی بود. سبزها و سیاه‌ها مشترکا از خود می‌پرسیدند:«هاشمی خواهد آمد؟ چه خواهد گفت؟» صفحه میرحسین موسوی در فیسبوک نخستین منبعی بود که خبر حضور هاشمی در نمازجمعه را رسما درج کرد. تعداد کامنت‌های آن صفحه، رکورد تعداد کامنت‌های زیر یک خبر مرتبط با جنبش سبز را در فیسبوک شکست. اکثر این کامنت‌ها ابراز امیدواری بود. تعدادی نیز شامل مخالفت با این حضور و حتی فحاشی به او. کامنت‌های نوع دوم یا از سوی هواداران تندروی دولت احمدی‌نژاد بود و یا از سوی مخالفان تندروی جمهوری اسلامی. به هرحال هرچه بود، شواهد زیادی در دست است که این کامنت‌ها توسط هاشمی خوانده شد. تک به تک.

نماز جمعه 26 تیر به امامت هاشمی برگزار شد. بخشهایی در میان دود و آتش ولی در اغلب جاها، در آرامش نسبی. این نماز جمعه رکوردهای زیادی از خود به جا گذاشت که رکورد بزرگترین و پرجمعیت ترین نمازجمعه پایتخت یکی از آنها بود. جمعیتی که تا خیابان فاطمی امتداد داشت.

این نمازجمعه رکورد طولانی‌ترین سخنرانی پیش از خطبه را داشت. سخنرانی‌ای که سراسر آن تهدید هاشمی بود که مبادا از چیزی بگوید که به مذاق ولایت خوش نیاید. تهدیدی که هاشمی آن را به چیزی حساب نکرد.

رکورد دیگر مربوط بود به تعداد مدعوین. در این نمازجمعه، برای اولین بار، فقط اشخاص دعوت شده به زیر سقف محوطه جلوی مسجد دانشگاه تهران راه داده شدند. این محدودیت قبلا فقط برای دو ردیف مقابل جایگاه بود. در حالی که نیروهای فشار «آورده شده» به داخل دانشگاه نتوانسته بودند زیر سقف را پر کنند، تمام محوطه دانشگاه و حتی خیابان‌هایی که مجهز به بلندگو نبودند مملو از جمعیت بود. نیروهای فشار، آورده شده بودند تا هاشمی را مرعوب کنند. ولی در همان ابتدای خطبه‌ها، مقایسه جمعیت انبوه مردم با جمعیت نمازجمعه سیدمحمود طالقانی توسط هاشمی کافی بود تا عربده کشان خود مرعوب شوند.

برای اولین بار در این نمازجمعه، بخش‌هایی از خیابان قدس توسط یگان ویژه مسدود شد تا خیابان خالی‌ای وجود داشته باشد که صدا و سیما بتواند از آن فیلم برداری نموده و در تلویزیون نمایش دهد. هدف از این طرفند خالی نشان دادن خیابان قدس بود. طرفندی که در عمل ناموفق ماند. چرا که بخش خالی خیابان قدس مملو از گاز اشک‌آور شد.

در این نمازجمعه برای اولین بار پس از سی سال، وزیر شعار با تعجب دید که شرکت کنندگان شعاری متفاوت با او ولی هم قافیه را تکرار می‌کنند و در حالی که وزیر شعار فریاد می‌زد «مرگ بر آمریکا»، مردم مشت خود را به سوی روسیه حواله می‌دادند.

در این نمازجمعه برای اولین بار بخشی از حاضرین نماز نخواندند. بخشی «نماز جمعه» را «فرادا» خواندند و برخی نیز جلوتر از امام جماعت ایستادند. ولی به هرحال آوردن این همه «نماز اولی» به نماز جمعه، کاری بود بسیار زیبا.

هاشمی حرف‌هایش را زد. و چه هوشمندانه هم زد. هاشمی در یک به ظاهر اشتباه کلامی «معترضین» را همان «مردم» دانست. سبزهایی که تا قبل از سخنان او فریاد می‌زدند «هاشمی، هاشمی، سکوت کنی خائنی» در پایان همه راضی و خوشحال بودند از تسخیر سنگر نمازجمعه. آنان صحنه را با شعار «هاشمی، هاشمی، خدانگهدار تو» ترک کردند. او تا امروز بر مواضع همان نمازجمعه باقی مانده است. او شروطی برای رفع بحران گذاشت که حتی عملی کردن یکی از آن‌ها هم پشت سیاه‌ها را می‌لرزاند. شروطی که عملی نکردن آن‌ها هم رسوایی روزافزون حاکمیت را به دنبال داشته است. کدام حکومت احمقی است که حتی حاضر به بازگرداندن اعتماد از دست رفته به مردم خویش نباشد؟

با پایان نماز، جمعیت پیش از متفرق شدن راهپیمایی کردند. جمعیتی که از خیابان فاطمی عبور می‌کرد، در جلوی وزارت کشور، یعنی همانجا که تقلب شده بود، وزیر کشور را ننگ خود دانستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر