رمزگشایی از سخنان اخیر رهبران جنبش. بایدها و نبایدها

بیش از یک سال و نیم از کودتای انتخاباتی سال 88 گذشته و علی‌رغم لاف و گزاف‌های برخی از بسیجی‌های دهان گشاد، رئیس قوه قضائیه و وزیر اطلاعات حکومت علنا اعلام نموده‌اند که قدرت و جرات دستگیری و آسیب رساندن به رهبران جنبش را ندارند. اگرچه آنان دلیل این واهمه را «حفظ مصلحت نظام» عنوان می کنند، ولی به روشنی مشخص است که ترس از خروش مردم(همچون واقعه عاشورای سال گذشته) تنها دلیل آنان برای انجام ندادن این حماقت بزرگ، یعنی دستگیری رهبران جنبش است.

به همین دلیل، مدتی است که کودتاچیان و سرکوبگران، تاکتیک حذف فیزیکی رهبران جنبش را (به دلیل عدم توانایی) به کناری نهاده و تمامی توان تبلیغاتی خود را به کار گرفته‌اند تا رهبران جنبش را ترور شخصیتی کنند. هریک از ما نمونه‌های زیادی از این تاکتیک جدید را در مناسبات روزمره خود شاهد هستیم. محسن بیات زنجانی در یکی از آخرین پست‌های وبلاگ خود به چند نمونه از این تاکتیک جدید اشاره کرده است. در ضمیمه نامه‌ای که از یکی از فرماندهان سپاه به رهبری نظام منتشر شده بود، تخریب و ترور شخصیتی رهبران جنبش سبز، به عنوان یکی از تاکتیک‌های مهم کودتاچیان طرح گردیده بود.

چندروز پیش مهدی کروبی نامه کوتاهی در پاسخ به این حرکت منتشر کرد. امروز نیز مهندس موسوی در یک مصاحبه بخشی از این توطئه را رسوا نمود. از آنجا که این دو عزیز امکان بیان شفاف رهنمودهای خود را ندارند و مجبور به استفاده از پیچیدگی کلامی در بیان نظرات خود هستند، لذا رهنمودهای این دو سند، به صورت شفاف به این شرح ارائه می‌شود.

1-منشاء همه مشکلات کشور شخص رهبر است

آقای کروبی در جای جای نامه خود می گوید «اگر امام زنده بود.....» چنین نمی‌شد! به عبارت بهتر ایشان علت‌العلل همه اتفاقات بد را وجود یک رهبر بد در کشور اعلام می کند. آقای موسوی نیز در بیان دلیل اصلی همه بداخلاقی‌ها، مصاحبه گر را به «نامه آقای کروبی» ارجاع می‌دهد. نتیجه اینکه رهبران جنبش متفقا هدف و نوک تیز پیکان جنبش سبز را متوجه شخص آقای «سیدعلی خامنه‌ای» دانسته و او را با چهره‌های منفوری مانند استالین و چائوشسکو مقایسه می‌کنند.

2-لزوم رسوا سازی با کنکاش در سوابق کودتاچیان

مهندس موسوی ماجرای قتل عمد جلال افغانی را به عنوان مثالی در خصوص روش مبارزه تبلیغاتی با سرکوبگران مطرح می‌کند. آقای کروبی نیز به بررسی سوابق آقای آذری قمی می‌پردازد. خوشبختانه اغلب کودتاگران نه تنها سوابق کثیف از این دست در کارنامه خود فراوان دارند، بلکه هم اکنون نیز مشغول ساختن چنین سوابقی برای آینده خویش هستند. لذا افشاگری بر علیه آنا برای اعضای جنبش کاری به غایت ساده است. توجه به نقاط ضعف کودتاگران و تاباندن نور شفافیت بر زوایای تاریک و کثیف زندگی نکبت بار آنان بخشی از وظیفه اعضای جنبش سبز است.

3-لزوم استفاده بهینه از همه تریبون‌های موجود برای رسوا سازی کودتاچیان

آقای کروبی تریبون سنتی دادگاه علنی را برای رسوا سازی کودتاچیان پیشنهاد می کند. مهندس موسوی گسترش تکنولوژی ارتباطات را غنیمتی می‌داند که باید از آن استفاده بهینه نمود. در این راستا مهندس موسوی همچنان بر تکثیر روزنامه ها و نامه ها و بیانیه ها، تکثیر سی دی از عکس ها و فیلم های وقایع پس از انتخابات و استراتژی هر شهروند یک رسانه تاکید دارد. آقای مهدی کروبی نیز استفاده از رسانه‌های خارجی را به عنوان ابزاری در دسترس مجاز می‌داند.

4-به رسمیت شناختن اختلافات داخلی تحت رهبری رهبران جنبش

مهندس موسوی تاکید دارد که میان همه معترضان به کودتا اختلاف نظر وجود دارد. او با ارائه تعریف جدیدی از سبز بودن پاسخی به اکبر گنجی می‌دهد. «سبز بودن زیستن در کنار یکدیگر با درک تفاوت ها و اختلاف آراء و نظرات و سلایق یکدیگر است» او در عین حال از تلاش دشمن برای ایجاد تفرقه در صفوف سبزها خبر می‌دهد. هم کروبی و هم میرحسین با تاکید بر عبارات «لشگر» و «سرلشگر»، رهبری جنبش را که توسط حسین شریعتمداری به آنان نسبت داده بود، پذیرفتند.

5-آزاد سازی زندانیان سیاسی به عنوان یک هدف استراتژیک

آزادی زندانیان سیاسی از هر روشی که به دست بیاید، یک پیروزی عظیم است. اگر زندانیان سیاسی آزاد شوند، دیگر کسی از مبارزه سیاسی واهمه نخواهد داشت و هزینه مبارزه با سرکوبگران به حداقل می رسد. هم آقای کروبی و هم مهندس موسوی تلاش و پیگیری برای آزادسازی زندانیان سیاسی را یکی از اهداف اصلی کوتاه مدت جنبش دانسته و بر آن تاکید کرده‌اند. بنابراین یکی از وظایف همه ما پرهزینه کردن نگهداری زندانیان برای کودتاچیان است.

6-جذب آخرین افراد منطقی که هنوز در اردوگاه کودتاگران هستند.

مهندس موسوی یکی از وظایف اعضای جنبش سبز را جذب هرچه بیشتر همفکران(با احترام به تکثر سلایق) حتی از میان اعضای خانواده کودتاگران می‌داند. در این راستا عملکرد برخی از ما در توهین به اینگونه افراد در فضای مجازی قابل توجیه نیست.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر