آسیب شناسی بالاترین

طی دو ماه گذشته، بالاترین تلاش چشمگیری کرده تا از انحصار یک تفکر و سلیقه خاص خارج شود. در این مسیر دوماهه چند نقطه عطف هم وجود داشت که فهرست وار به آن اشاره می کنم
1-بسته شدن تعداد زیادی از کاربران قدیمی، قسمت تاریک ماجرا بود. به عنوان یک ناظر بی طرف معتقدم شاید هیچکس به اندازه آقای یحیی نژاد از این بایت متاسف نباشد. این موضوع را می توان از صفحه فرندفید ایشان به راحتی دریافت.
2-داغ شدن لینک هایی که زمانی تصور داغ شدن آنها هم خنده دار بود. این، قسمت جالب(کاری به خوب و بدش ندارم) ماجرا بود.
3-تلاش بالاترین برای اصلاح قوانینش که بی شک نقطه روشن ماجراست.

چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، بالاترین دیگر یک لینکدونی نیست. بالاترین در مسیر تاریخ ایران نقشی بازی کرده که حتی خودش هم باور نداشت از پس بازی این نقش بر بیاید. قطعا نام بالاترین در تاریخ ایران ثبت شده است. دلیل اصلی تغییرات دو ماه اخیر را هم در تغییر کارکرد بالاترین از «بهترین لینکدونی فارسی» به یک «مجموعه تاریخ ساز» می دانم.

یحیی نژاد به درستی دریافت که باید تغییری ایجاد کرد. او حتی به درستی دریافت که بالاترین یک جامعه آماری صحیح از تفکرات متکثر فارسی زبانان نیست و تلاش کرد تا جامعه بالاترین را به «برآآیند تفکر فارسی زبانان» تبدیل کند. از این جهت باید به یحیی نژاد آفرین گفت. اگر این مسئله حل می شد؛ جامعه بالاترین عملا به تنهایی و با حداقل نظارت مدیران، قادر بود تا درباره مشکلات خود تصمیم بگیرد. دیگر نیازی نبود تا تعریفی از لینک توهین آمیز وجود داشته باشد. چرا که تصمیم کاربران مبنی بر توهین آمیز بودن یا نیودن یک لینک به افکار عمومی جامعه فارسی زبانان کاملا نزدیک بود. اگر این مسئله حل می شد، دیگر ترسی از شکل گرفتن یک فراکسیون همفکر وجود نداشت. چون فراکسیون های دیگر با عقاید مخالف و کاربران مستقل می توانستند از تاثیر ایجاد یک فراکسیون بکاهند. اگر این مسئله حل می شد......

ولی راهی که یحیی نژاد برای این منظور انتخاب کرد، راهی به بیراهه بود. مسئله یک مسئله ریاضی بود. یحیی نژاد تلاش کرد تا این مسئله ریاضی را با راه حل احساسی و موقتی حل کند. اجازه دهید اول یک بار مسئله ای که یحیی نژاد باید حل می کرد را با هم مرور کنیم:

مسئله: مطلوبست تنظیم و انتخاب کاربران بالاترین، به گونه ای که این کاربران از لحاظ فکری و عقیدتی، نمونه آماری مناسبی از جامعه قارسی زبانان(و یا حداقل ایرانیان) سراسر جهان باشد.

برای حل این مسئله باید دید اصلا چرا چنین نیست؟ چرا امروز، کاربران بالاترین نمونه آماری جامعه ایران نیستند؟

نظر من این است که دلیل اینکه کاربران بالاترین تکثر عقیده کمتری از واقعیت جامعه دارند، این است که اکثریت آن ها انتخاب شده اند. کمتر کاربری همچون من برای ورود به بالاترین از مسیر بالاگردون وارد شده است. عمده کاربران به واسطه «دعوتنامه» وارد بالاترین شده اند. اکنون که این سطور را می نویسم x دعوتنامه بالاترین در اختیار دارم. به این معنی که می توانم 8 کاربر همفکر با خودم، ویا حتی بدبینانه تر، x زاپاس مجازی با تفکر خودم را به عنوان عضو جدید به بالاترین معرفی کنم. خاطرمان نمی رود که سال گذشته شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه دعوتنامه بالاترین به قیمت های گرانی خرید و فروش می شود.

بیشترین ضربه را بالاترین از روش انتخاب کاربرانش می خورد. بالاترین نیاز دارد به اینکه ترکیب کاربرانش بصورت تصادفی از میان کاربران فارسی زبان اینترنت انتخاب شود. اگر چنین شود، از هر طیف و سلیقه ممکن کاربرانی در بالاترین حاضر خواهند بود. خودشان در مورد توهین آمیز بودن و نبودن لینک ها تصمیم خواهند گرفت و با رای مثبت و منفی خود این تصمیم را اجرا خواهند کرد.

روشهای مختلفی برای اجرایی کردن این طرح وجود دارد که در مواقعی که بالاترین ظرفیت جذب کاربر بیشتر را دارد می تواند از آن ها استفاده کند. انتخاب تصادفی کاربران از میان کاربران شبکه های اجتماعی بزرگی مانند فیس بوک، توئیتر و فرندفید، قبول عضویت در محلهای تجمع کاربران فارسی زبان مانند انجمن ها نیز روش موثری است. انتخاب تصادفی از میان وبلاگ نویسان نیز خوب است. به هر حال هر روشی که بتواند کاربر مفی جدید با عقاید مختلف را به بالاترین جذب کند از روش دعوتنامه ای فعلی مناسب تر است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر