سگ کشی- نامه‌ای به سیدعلی

آقای سیدعلی خامنه‌ای
سلام
سیدعلی جان، بالاخره تمام شد. همه لجبازی‌ای که کردی بی‌نتیجه ماند.
سیدعلی، گاهی آدم مجبور است شکست را بپذیرد. قذافی دیوانه بود. خریت کرد و شکست را نپذیرفت. مردم کشته داده و زخمی داده و شکنجه شده هم با آن وضع خفت‌بار او را کشتند. راستی آن فیلم کشته شدنش را دیدی؟ التماسش را دیدی؟
شاه خودمان سی سال پیش یادت هست؟ فقط تا جایی که عقلش می‌رسید مقاومت کرد. وقتی دید دیگر کاری از دستش بر نمی‌آید، فرار کرد. این فرار بد هم نبود. دو سالی بیشتر زنده ماند. شاید اگر سرطان نداشت، بیشتر هم می‌توانست زنده بماند. دست‌کم فرصت کرد که بنشیند و خاطراتش را بنویسد.
خدا نکند یک روزی من در شرایط تو قرار بگیرم. ولی اگر امروز من جای تو بودم، سرنوشت شاه را شرافتمندانه‌تر از سرنوشت قذافی می‌دانستم. من ترجیح می‌دادم در غربت ولی با حداقلی از احترام به مرگ طبیعی بمیرم تا اینکه مثل قذافی آنقدر با چوب توی ....... بگذریم.
سیدعلی، بخواهی و نخواهی، کارت تمام شده است. عربده کشی سرداران جنگ ندیده سپاهت هم برای بستن تنگه هرمز کاری از پیش نبرد. بانک مرکزی‌ات تحریم شد. می‌فهمی یعنی چی؟ یعنی دیگر نمی‌توانی سوار دلار نفتی بشوی. خلاص شد. آن ممه را لولو برد. تنگه هرمز را جرات نکردی ببندی. همان روز هم ناوگان جنگی‌شان در هرمز برایت رژه رفتند.
حتما شنیده‌ای که سرداران جنگ دیده سپاه برایت نامه نوشتند. نامه علایی را خواندی؟ فهمیدی همین حرف‌های من را کمی محترمانه‌تر او هم به تو گفت؟ نامه صنیع‌خانی را خواندی؟ وبلاگ غلامعلی رجایی را نگاه کردی؟
سیدعلی، تو هاشمی را باور نکردی. شصت سال است هاشمی را می‌شناسی و نفهمیدی که هاشمی جایی نمی‌خوابد که آب زیرش برود؟ فکر کردی از هاشمی زرنگ‌تری؟ فکر کردی به هاشمی برگ زده‌ای؟ فکر کردی دودره‌اش کرده‌ای؟ یادت رفته بود که همین مقامی که داری به برکت زرنگی هاشمی بود؟ هاشمی از اعدام شدن نجات یافت. همه خشم مردم از او با کناره‌گیری‌اش از قدرت، و در شرایطی که می‌توانست به نفع خودش و بر ضد مردم کار کند، فرونشست.
سیدعلی، خوشبختانه مردم ایران خیلی متمدن‌تر از مردم لیبی هستند. هنوز بیش از 90% از مردم لیبی نمی‌دانند چه شد که به این سرعت پیروز شدند. قول می‌دهم که بیش از 90% از مردم ایران بدانند که چه شد که هنوز پیروز نشده‌اند. این یکی را مدیون خاتمی هستی. به خاطر فرهنگ سازی او بود که میلیون‌ها انسان متمدن در سال 88 در خیابان‌های شهر در سکوت راهپیمایی کردند و اگر سگ‌های وحشی تو نبودند، خون از دماغ کسی نمی‌ریخت.
سیدعلی، بگذار برایت روشن کنم که وقتی سقوط کنی، هیچ کشور متمدنی تو را راه نمی‌دهد. تو یک قاتل آدم‌کش هستی، ما هم مردمی متمدن که خواهان محاکمه منصفانه تو هستیم. پس هیچ راه فراری نداری. حتی اگر میلیاردها دلار هم بدزدی، باز هم هیچ کشوری حاضر نیست رابطه‌اش را با حکومت آینده ایران، به خاطر حفظ جان تو از بین ببرد. تو به اتهام جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار خواهی گرفت. همه رهبران کشورها مثل خودت معامله‌گر هستند. هیچ جایی در دنیا برای تو امن نخواهد بود.
سیدعلی، برخلاف بقیه نامه‌هایی که به تو نوشته می‌شود، می‌خواهم یک راه حل جلوی پایت بگذارم. بگذار خیالت را راحت کنم. در این راه حل احتمال ادامه حکومت سراسر فساد تو وجود ندارد. ولی حداقل به خاطر خون‌هایی که ریخته‌ای مثل سگ کشته نمی‌شوی. تنها ضمانت اجرایی این حرف، قول من به عنوان یک عضو کوچک جنبش است. من به نمایندگی از تمام مردم ایران، به نمایندگی از تمام کسانی که تا چند ماه دیگر تو را خواه ناخواه سرنگون خواهند کرد، به تو قول می‌دهم که اعدام نشوی. فقط اگر به این دستوراتی که به تو می‌دهیم، مو به مو عمل کنی
1- همه فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی که در سرکوب مردم دست داشته‌اند را فورا دستگیر کن
2- بدون لحظه‌ای تامل، دولت، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان را با حکم حکومتی منحل کن
3- بلافاصله تمام زندانیان سیاسی را آزاد کن
4- بلافاصله فرماندهی کل قوا و تمام اختیارات خود و قوای سه گانه کشور را به یک هیات سه نفره واگذار کن.
5- خودت را به هیات سه نفره تسلیم کن
اعظای این هیات سه نفره شامل میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی خواهند بود
ما تا بیست و پنجم بهمن بر سر این قولمان هستیم. بعد از آن فقط به فکر مثل سگ، مردن باش.

انتشار همزمان متن دعوت به تحریم انتخابات، در سی و هشت وبلاگ معروف حامی جنبش سبز

سی و هشت نفر از وبلاگ نویسان سرشناس حامی جنبش آزادیخواهی مردم ایران، با انتشار یک بیانیه مشترک، ضمن تشبیه انتخابات اسفندماه به «سیرک انتخاباتی»، حکومت ایران را متهم نمودند که صندوق‌های از پیش پر شده را آماده نموده است تا این نمایشنامه را با ارائه آمارهای شصت و سه درصدی به پایان ببرد.
وبلاگ جنبش سبز و زیبا به عنوان یکی از حامیان این حرکت وبلاگی، ضمن انتشار متن بیانیه مورد توافق، اسامی و نشانی وبلاگ‌هایی را که در این حرکت خودجوش و واقعی شرکت نموده‌اند منتشر می‌نماید. بدیهی است که از سایر وبلاگ نویسان عزیز نیز درخواست می‌شود تا نسبت به انتشار این متن اقدام کنند. در این صورت برای امضا نمودن این نامه و اضافه شدن به این لیست، پس از انتشار این مطلب در وبلاگ خود، آدرس لینک مربوطه را به آدرس ahmadsaidi8808@gmail.com ایمیل نمایید.


دعوت جمعی از بلاگرها به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت ایران

دیو اقتدارگرایی و مطلق طلبی حکومت ایران، که پیش از این و بی آنکه اعتقادی به جمهور مردم داشته باشد، در لباس جمهوریت رخ نهان کرده بود، در انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن چهره عیان نمود و هر چه دیوان همه دارند را یک جا به نمایش درآورد. تقلب٬ خیانت٬ قتل٬ جنایت و تجاوز را ضمیمه کودتای نظامی سرداران فربه از ثروت­های نفتی نمود تا حجت را بر همگان تمام نماید که این دیوِ زنجیرپاره کرده‌ی استبداد دینی به قفس برنمی‌گردد. پیداست که پس از انتخابات ۸۸ در این شهر پرآشوب٬ سمفونیِ اصلاح آواز بی محل تاریخ ‌گذشته‌ای بود که هم خنده‌ی مردمان تلخ کام ایران را برمی انگیخت و هم قهقهه‌ی تمسخرآمیز اصحاب استبداد را. هم از این رو بود که مردم و همراهان بزرگ سبزشان دست از اصلاحاتی که صرفا در حضور انتخاباتی خلاصه میشد کشیدند و به جای آن، مسیر ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد را برگزیدند.

اینک اما در سردترین فصل حیات سیاسی معاصر ایران، دوباره سیرک انتخاباتی جدیدی به راه افتاده است. حکومت که مشروعیت خود را از دست رفته می‌بیند به دنبال آن است که به این فضای بسته‌ی خفقان‌آور٬ به خیال خام خویش٬ گرمایی ببخشد تا برای اجرای نمایشنامه مضحک انتخابات، باز تعدادی تماشاچی و بازیگر فراهم نماید. اما کیست که نداند حکومت ایران، انتخابات را نه برای اعمال اراده مردم بلکه برای بزک کردن چهره واقعی استبدادی‌اش به نمایش می گذارد، و کیست که نداند دستاورد این سیرک انتخاباتی قرار است صندوق های از پیش پر شده ای باشند که آمارهای پیشاپیش تعیین شده‌ و دروغین ۶۳ درصدی و یا شاید هم 2/98 درصدی را به نمایش نهند؛ و محصول این صندوق ها قرار است نمایندگان گلچین شده ای باشند که به فرمان بیتِ استبداد، قیام و قعود کنند و بر فسادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر چشم بپوشند. پر واضح است که قرار نیست با این انتخابات اتفاق خاصی بیفتد جز اینکه چند روزی دستگاه های تبلیغاتی حکوت با توسل به آمارهایی دروغ مدعی حضور "حماسی" مردم شوند تا سرمه بر چشمان فساد ساختاری حکومت بکشند بلکه کمی از آب رفته را به جوی خشک مشروعیت نظام برگردانند. روشن است که در این شرایط جریان‌های اصیل سیاسی هرگز حاضر نمی شوند که بازیگر این نمایش مضحک انتخاباتی شوند و آبروی خود را هزینه گرم کردن تنور سرد این انتخابات نمایند.

انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن حجت را بر همه فعالین و گروه­های سیاسی تمام نمود و نشان داد که ظرفیت اصلاح انتخاباتی نظام کاملا به اتمام رسیده و دیگر ذیل نام اصلاحات نمی توان به عرصه انتخابات بازگشت و از مردم مطالبه‌ی همراهی نمود. مردمی که به دعوت اصلاح­طلبان وارد عرصه انتخابات شدند، هزینه سنگینی برای رای‌شان پرداخت نمودند. نمی توان بر آن همه کشته دادن‌ها و زندان رفتن‌ها چشم پوشید و دوباره دست در دست کسانی گذاشت که خون فرزندان این سرزمین را ریختند و در مدت دو سالی که گذشت، هیچ اقدامی برای جبران ظلم و ستمی که بر مردم روا داشتند، نکردند٬ همانگونه که در قبال جنایت‌های پیشین خویش نکردند.

ازسوی دیگر، با وجود محدودیت‌هایی همچون نظارت استصوابی، یک‌دستی و هم‌دستی مجریان و ناظران انتخاباتی، فضای بسته‌ی سیاسی کشور و عدم امکان فعالیت احزاب و روزنامه ها، امروز برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم و عاری از تقلب به هیچ عنوان ممکن نیست و بر فرض محال در صورت تحقق، با وجود انسداد سیاسی حاکم در ساختار سیاسی کشور، فربه شدن نهادهای انتصابی، و در مقابل، نحیف شدن نهادهای انتخابی نظام و قدرت گرفتن بی رویه‌ی نهادهای نظامی و شکل گرفتن محفل های متعدد امنیتی و اقتصادی، عملا هیچ کاری از منتخبین مردم برنمی آید همانگونه که از دولت­های هفتم و هشتم و مجلس ششم در شرایطی به مراتب بهتر برنیامد. پیداست که مسئولیت شرایط پیش آمده و پیامدهای مربوطه صرفا بر عهده حاکمیتی است که همواره در پی مهندسی انتخابات بوده و نه نیروهای دمکراسی خواهی که مطالبه اصلی شان مراجعه واقعی به صندوق های رای بوده اما امروز ناگزیر از تحریم انتخابات نمایشی حکومت شده اند.

لذا همانگونه که میر حسین موسوی درآخرین پیام و در آخرین فرصت از درون زندان محصورش نوشت امیدی به انتخابات و شرکت در آن نیست. و نیز، همانطور که در پیام اخیر مهدی کروبی و همچنین بیانیه ۳۹ زندانی سیاسی نیز منعکس شده است، انتخابات فرمایشی مجلس از هم اکنون محکوم به شکست است و آخرین تیر بر پیکرجمهوری اسلامی خواهد بود و از این پس، با تابوت جنازه‌ای مواجه خواهیم بود که بر دستان اقتدارگرایان سنگینی می کند و روز به روز بر تعفن و فسادش افزوده خواهد شد. در این شرایط، گروه­های سیاسی یا کاندیداهای منفردی که به هر نحوی با مشارکت در انتخابات زیر این تابوت را بگیرند چیزی جز بی آبرویی برای خود به ارمغان نخواهند آورد. اما نگرانی آن جاست که این افراد بخواهند از سرمایه و اعتبار جنبش سبز، برای رسیدن به مقاصد انتخاباتی خویش هزینه نمایند. ما شدیدا نسبت به این موضوع هشدار داده و از مجموعه­های فعال در قالب جنبش آزادی خواهی مردم ایران می خواهیم که با مرزبندی صریح و بیان مواضعی آشکار، مانع از به حراج گذاشته شدن سرمایه های والای این جنبش شوند.

همچنین معتقدیم که تنها عدم شرکت در انتخابات کفایت نکرده و می بایست تحریم فعالانه آن به صورت جدی و توسط نیروهای فعال در جنبش سبز دنبال شود به نحوی که عمل تحریم از سطح بیانیه ها فراتر رفته و منجر به نمود عینی در سطح جامعه شود. بدیهی است که موثرترین استراتژی پیش روی نیروهای دموکراسی طلب، مشروعیت زدایی از نمایش انتخاباتی حاکمیتی است که تن به انتخاب و رای مردم نمی دهد. مشروعیت زدایی از حاکمیت و نمایش های انتخاباتی اش نیز، بدون توسل به ابزارهای مقاومت مدنی شدنی نیست. مهمترین عامل در انتخاب روش مناسب برای مقاومت مدنی در مقابل سناریوی انتخابات، به صحنه آوردن شهروندانی است که تن به نمایش انتخاباتی حاکمیت نداده اند. گروه های فعال جنبش سبز می‌توانند با همفکری اعضای فعال، سعی در یافتن کنش هایی کم هزینه برای عینیت دادن به تجمعات مخالفان چنین انتصابات فرمایشی­ای داشته باشند. بروز بیرونی و عینیت دادن به چنین اعتراضاتی، الزاما منوط به راهپیمایی خیابانی نیست و می توان ایده های کاراتری همچون تجمع مخالفان در مکان هایی ویژه (مانند اماکن زیارتی و تفریحی) و یا راه های ابتکاری دیگری یافت تا مانع از آن شد که جمعیت وسیع تحریم کنندگان انتصابات حکومتی در آمارهای ساختگی حکومت گم شوند. دست یابی به کاراترین ایده‌ها، منوط به ایجاد فضایی است که در آن نیروهای فعال جنبش از موضع انفعالی تنها عدم شرکت در انتخابات فاصله گرفته و به جای آن تحریم فعالانه‌ی انتخابات نمایشی و فرمایشی را در پیش بگیرند و از فرصتی که احتمالا با گشایش نسبی فضای سیاسی جامعه در ایام منتهی به انتخابات بوجود می آید برای بروز کنش‌هایی عملی و موثر بهره‌ی کافی و هوشمندانه ببرند.

فهرست وبلاگ نویسان منتشر کننده بیانیه

1. http://spinooza.blogspot.com/

2. http://tohirow.wordpress.com/,

3. http://sabzoziba.blogspot.com/,

4. http://araaamnameh.wordpress.com/,

5. http://1freedomseeker.wordpress.com/,

6. www.mehdimixer.blogspot.com,

7. www.imankhabazi.wordpress.com,

8. http://darvishshirazi.persianblog.ir/,

9. mizan2.ghalam.org,

10. http://sabzezaran.blogspot.com/,

11. http://belgiran.wordpress.com/,

12. http://tornpapersofprison.blogspot.com/,

13. http://nasimeazadi.wordpress.com/,

14. http://armaanesabz.blogspot.com/,

15. http://akarim8808.blogspot.com/,

16. http://salamsabbz.blogdoon.com/,

17. http://melodi-not.blogspot.com/,

18. http://omidfardadk.wordpress.com/,

19. http://jigilimaston.blogspot.com/,

20. http://sarnameh.wordpress.com/,

21. http://www.tavazon.blogspot.com/,

22. http://brabt.blogspot.com/,

23. http://777vvvv.blogspot.com/,

24. http://www.makhlough.blogspot.com/,

25. http://khizesh2009.blogspot.com/,

26. http://illia-z.blogspot.com/,

27. http://passionofanna.wordpress.com/,

28. http://green-khoramdin.blogspot.com/,

29. http://yuyop.blogfa.com/,

30. http://alirezarezaee1.blogspot.com/,

31. http://arashbahmani61.blogspot.com/,

32. http://onlymehdi.saharkhiz.net/,

33. http://www.imankhabazi.wordpress.com/,

34. http://hashiehmatn.blogspot.com/,

35. http://greensun88.blogspot.com/,

36. http://mohsenmousavi.blogspot.com/,

37. http://www.hambastegi83.blogspot.com/,

38. http://myv3ewinsky.blogspot.com/