تقریبا همه ما به این نتیجه رسیدهایم که به زودی احمدینژاد خامنهای را پشت سر خواهد گذاشت. هاشمی رفسنجانی در بیانیه 9 دی ماه امسال به همین موضوع به صراحت اشاره کرد. همه میدانیم که پرونده خامنهای نیز توسط احمدی نژاد پرونده ساز، ساخته شده و به زودی رو خواهد شد. فعلا مجبوریم با دشمنان سابق(اگر هم متحد نمیشویم) اقلا دشمنی نکنیم. چرا خودمان را در پیش چشم خامنهای خطر بزرگتری نسبت به احمدینژاد جلوه میدهیم؟ چرا باعث شویم خامنهای از ما بیش از احمدی نژاد بترسد؟ باور کنیم که اگر احمدینژاد سقوط کند، خامنهای نیز سقوط خواهد کرد. ولی عکس این مطلب صحیح نیست. احمدینژاد خامنهای را ساقط میکند ولی خودش هرگز نخواهد رفت. کمی عاقل باشیم
زمانی که در مناظره معروف میرحسین و احمدینژاد، احمدی نژاد تلاش کرد تا پرونده تخریبی بر علیه زهرا رهنورد ارائه کند، میرحسین به درستی گفت «من آمدهام تا این روحیه را از بین ببرم». احمدی نژاد برای پیشبردن مقاصد خودش برای هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری پرونده رو کرد. بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران با پروندههای ساخته شده توسط احمدینژاد به زندان افتادهاند.
احمدینژاد و دار و دستهاش بر علیه مدرک دکترای توکلی، نماینده اصولگرای مخالف دولت پرونده سازی کردند. توکلی یکی از نمایندگانی بود که پرونده دکترای تقلبی علی کردان را پیگیری کرده بود. دار و دسته احمدینژاد پرونده زمینهای 60 هکتاری شجونی در اوین و درکه را رو کردند. تنها اندکی قبل از این شجونی به پر و پای مشائی پیچیده بود. باند مشائی همجنسباز پرونده زمینخواری حسین شریعتمداری(کیهان) در دماوند را علنی کردهاند. شریعتمداری علیرغم حمایت همه جانبه از احمدی نژاد، با اسفندیار رحیم مشایی مشکل دارد. دار و دسته مشائی مدعی شدند که علیرضا زاکانی جانباز نیست. زاکانی نماینده اصولگرایی است که طرح سوال از احمدینژاد به خاطر قانون شکنیهایش را در مجلس پیگیری میکند.
و ما در فضای مجازی، یعنی تنها رسانه سبز، داریم به احمدینژاد کمک میکنیم. همه این افراد دزد. همه اینها کثافت. ولی کمی هم سیاست و عقل چیز خوبی است. اگر فقط همان حرف اول ما «رای من کجاست» به کرسی بنشیند، همه مدافعان احمدی نژاد ازجمله شخص خامنهای آنقدر ضعیف میشوند که به راحتی میشکنند. به جای آن که آب به آسیاب احمدینژاد بریزیم، سعی کنیم به کسانی که فعلا هدفشان با ما مشترک است کمک کنیم. این درس اول سیاست است. الآن وقت ضربه زدن به هاشمی، علی مطهری، زاکانی، توکلی و حتی امثال شریعتمداری نیست. الآن باید همه نیرویمان را بر خواست اول خودمان بگذاریم.
یک سال و هشت ماه پیش ما احمدینژاد را نمیخواستیم. تظاهرات کردیم. کشته دادیم. ولی هنوز زورمان به برکناری او نرسیده است. حالا به جای اینکه انرژی خود را مانند گذشته بر سقوط او متمرکز کنیم، هدفهای بزرگتر و بیشتری انتخاب کردهایم! چرا؟ مگر میشود با یک دست دو هندوانه برداشت؟ کیست که از حسین بازجو خوشش بیاید؟ کیست که به ولایت فقیه ایمان داشته باشد؟ هیچکس. ولی فعلا خطر بسیار بزرگتری ما را تهدید میکند. خطر احمدینژادیسم بسیار نزدیک است.
الآن وقت آن نیست که با همه در بیافتیم. الآن وقت محاکمه هاشمی برای مجاهدهای کشته شده در سال 67 است؟ موسوی و کروبی را دشمن آزادی بدانیم همه مشکلات حل میشود؟ اصلاحطلبان را اسهال طلب بنامیم آزادی در مملکت برپا خواهد شد؟ خامنهای را از خودمان بترسانیم، خامنهای سرنگون میشود؟ اصولگرایان معتدل را مورد هجوم قرار دهیم احمدینژاد ضعیف میشود؟ رای ما را دزدیدهاند و همه دشمنانشان از جمله ما را به جان هم انداختهاند. مراقب نفوذیها باشیم. کسانی که خود را سلطنتطلب، چپی، مجاهد و ملیگرای دوآتشه نشان میدهند و بجای آنکه همه فریادها زا بر سر احمدینژاد بکشند، بر سر اعضای جنبش میکشند. باید خیلی مراقب بود.
خودمانیم خوب مزخرف میبافی ها.
پاسخحذفچرا مزخرف؟
پاسخحذف