چه کسی تلاش می‌کند از هاشمی یک اپوزیسیون خارج از نظام بسازد؟

هاشمی را همه ما می‌شناسیم. ولی یک بازشناسی چند سطری شاید کمکی باشد به ساده‌تر شدن پاسخ به سوال بالا.
*هاشمی رفسنجانی از معدود آخوندهایی است که از کودکی غم نان نداشته است. دستش به دهنش می‌رسیده و سال‌ها قبل از انقلاب، فرد پولداری بوده. این پول را هم از راه آخوندی و روضه خوانی در نیاورده. بلکه کار تولیدی و تجاری کرده است.
*هاشمی رفسنجانی از معدود آخوندهایی است که کم و بیش مدرن است. بر خلاف اکثریت آخوندها مطالعاتش محدود به کتب دینی و مذهبی نیست. برخلاف اکثر آخوندهای سنتی قبل از انقلاب دنیای مدرن را دیده. جهانگردی کرده. از ژاپن تا آمریکا سفر کرده. کتاب تاریخی نوشته. کتاب سیاسی نوشته. خاطرات روزانه اش را مو به مو به رشته تحریر درآورده است. همه این ها پدیده‌های مدرن است.
*هاشمی رفسنجانی به اقتصاد آزاد و رقابتی اعتقاد دارد. طالبانی فکر نمی‌کند. عدالت اجتماعی از دید او یعنی پولدار بودن همه. بر خلاف آخوندهای سنتی که عدالت اجتماعی را برابر با فقر همگانی می‌دانند.
*هاشمی رفسنجانی کم و بیش سیاستمدار است. فرض کنید امروز به هر دلیل هاشمی در آمریکا زندگی می‌کرد. فکر می‌کنید حق مشاوره یک ساعت او چقدر می‌بود؟ فکر می‌کنید چند نفر سیاستمدار حرفه‌ای آمریکایی حاضر بودند برای مشاوره با او پول‌های کلان خرج کنند؟ من فکر می‌کنم خیلی زیاد
*هاشمی رفسنجانی تکنوکرات‌ها را روی کار آورد. او آغازگر توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی در ایران بود. اگر تلاش روشنی برای توسعه سیاسی نکرد، حداقل هیچ کس نمی تواند ادعا کند که او مانع اصلی توسعه سیاسی کشور در سال‌های قدرتش بوده است.
*یکی از اتهاماتی که امروز در داخل کشور به او زده می‌شود، خاتمه دادن جنگ است. بدون اراده و تلاش او جام زهر نوشیده نمی‌شد.
*هاشمی رفسنجانی موفق شد نظامیان بازآمده از جنگ را از پست‌های سیاسی دور نگه دارد. مطمئنا ولع و علاقه‌ای که امروز در سپاه برای بلعیدن همه رگه‌های ثروت کشور دیده می‌شود، در دوره ریاست جمهوری او کمتر از امروز نبوده است.
*هاشمی موفق شد روحانیت قم را از منابع نفتی دور نگه دارد. کاری که امروز انجام نمی‌شود.
*هاشمی موفق شد بر خلاف نظر صریح رهبر نظام، اجازه تقلب در انتخابات سال 76 را ندهد.
*فرزندان هاشمی پا به پای ما در تجمعات و راهپیمایی‌ها شرکت کردند. فحش خوردند و دستگیر شدند. (از این شوخی عرزشی‌ها و عرزشی مخفی‌ها بگذریم که می‌گویند همه این‌ها کار خود اوست!)
*تنها جای مملکت که هنوز دارد درست کار می‌کند، متروی تهران است که زیر نظر مستقیم محسن هاشمی است. فراموش نمی‌کنیم همکاری مترو و کارکنانش را با مردم، در روزهای اوج جنبش سبز.
*ما به یاری هاشمی موفق شدیم سنگر نمازجمعه را که تنها سنگر مستحکمی بود که در دست کودتاچیان باقی مانده بود تسخیر کنیم.
*چندان سخت نیست که باور کنیم این شایعه را که یکی از دلایلی که حکومت از اعدام یا ترور رهبران جنبش تاکنون سر باز زده است، مهدی هاشمی است و چمدان پر از اسرار نظام که همراه خود در انگلستان دارد.
*خروج هاشمی از حاکمیت و تبدیل شدن او به فردی مانند کروبی یا موسوی چه نتیجه‌ای برای مادارد؟ آیا کوچکترین کمکی به جنبش می‌کند؟
*فرض کنید هاشمی امروز از کشور فرار کند و به آمریکا برود و مانند داور یا همایون، تلویزیون 24 ساعته‌ای راه‌اندازی کند و در تمام ساعات به خامنه‌ای فحش بدهد! البته شاید دل سبزها خنک شود! ولی اندکی فکر کنید. آیا خاصیتی هم در این کار قابل تصور هست؟
*فرض کنید هاشمی امروز از کشور فرار کند و به پاریس برود و مانند بنی‌صدر، هفته‌ای یک بار پیامی به «مردم قهرمان ایران» بفرستد. آیا جنبش سبز پیشرفت چشمگیری خواهد کرد؟
*فرض کنید هاشمی امروز اعلام کند ولی فقیه و قانون اساسی و نظام را قبول ندارد و معترضین خیلی خوب کاری کردند که روز 25 بهمن به خیابان آمدند و به خاطر این حرف‌ها مانند یک قهرمان تیرباران شود. آیا این برای جنبش سبز مفید است؟
*هاشمی رفسنجانی تا زمانی برای جنبش سبز فایده خواهد داشت، که نه به عنوان یک اپوزیسیون خارج از نظام، بلکه به عنوان یک عضو وفادار به نظام ولی معترض، جلوی تندروها و رادیکال‌ها بایستد.
*روحانیون قم، بدنه سپاه و ارتش، اندک کسانی که هنوز به اصل نظام و «آرمان‌های امام راحل» وفادار هستند، همه و همه می‌دانند و به خوبی به خاطر دارند که هاشمی رفسنجانی نزدیک‌ترین فرد به آیت‌الله خمینی بوده است. خیلی نزدیک‌تر از خامنه‌ای. اگر قرار است انقلاب 57 میراث‌داری داشته باشد، او هاشمی است و نه هیچ‌کس دیگر.
*هاشمی امروز در هشتاد سالگی ایستاده است. او بالاترین مقام‌های سیاسی را تجربه کرده است. نمی‌توان تصور کرد که او به دنبال قدرت یا مقام جدید و یا حتی ثروت بیشتر است. او بارها اعلام کرده که به بازنشستگی می‌اندیشد. چه چیز برای او راحت‌تر از این است که از این صحنه پیچیده و خطرناک خود را کنار بکشد و مثل یک سیاستمدار بازنشسته در آرامش بمیرد؟
*اگر او امروز، ماندن در نظام را، هتک حرمت دخترش را، مجیز گویی رهبر را، توهین به اعضای خانواده‌اش را، در خطر محاکمه قرار گرفتن را، آن هم از سوی کسانی که زمانی جای پایش را می‌بوسیدند و تا کمر جلویش خم می‌شدند، تاب می‌آورد و دم نمی‌زند، مطمئنا به خاطر پیروزی جنبش است. نه برای خودش.
*بدیهی است که او برای ماندن در صحنه، برای اینکه خار چشم خامنه‌ای و احمدی‌نژاد باشد، مجبور است ولو به ظاهر از ما بدکی بگوید و کار ما را «غیر قانونی» بنامد. چه باک؟ ما در هر حضورمان فحش خورده‌ایم، کتک خورده‌ایم، دستگیر شده‌ایم. حال از «غیر قانونی» نامیده شدن تجمعمان به تریج قبایمان برخورده است؟
*چند دسته هستند که در فضای مجازی بر علیه او سم‌پاشی می‌کنند. اینان می‌خواهند از هاشمی یک اپوزیسیون خارج از نظام بسازند.
*دسته اول که از قدیم از او زخم خورده‌اند «مجاهدین خلق» هستند. اینان که به قول موسوی مردگان سیاسی هستند، هنوز حاضر نیستند قبول کنند که آن روزی که با صدام عکس یادگاری انداختند، آن روزی که در اتوبوس شهری بمب گذاری کردند، همان روز تمام شدند. حاضر نیستند قبول کنند که اگر هم روزی نقشی در سیاست کشور داشته باشند، به برکت پیروزی جنبش مردمی سبز خواهد بود. به برکت بخششی که مردم نسبت به آنان روا خواهند داشت و اجازه خواهند داد تا نماینده خود را از طریق صندوق رای انتخاب کنند.
*دسته دوم بخش کوچکی از «سلطنت طلبان» و البته نه اکثریت سلطنت طلبان. چرا که اغلب سلطنت طلبان باهوشند و اهل سیاست. اینان نقش واقعی هاشمی را به درستی درک می‌کنند. ولی هنوز هستند اندکی از سلطنت طلبان که هاشمی را به خاطر نقشش در انقلاب 1357 نبخشیده‌اند و هرگز هم نخواهند بخشید.
*بزرگترین گروه، عرزشی‌هایی هستند که در روز شوکر به فائزه می‌زنند و در شب ارتش سایبری را تشکیل می‌دهند. ابله‌ها در فضای سایبری هم چهره کریه عرزشی و ساندیس خور خود را حفظ می‌کنند. ولی زرنگ‌ترهایشان، ساندیس مخفی های آنان، نقاب سبز به چهره می‌زنند. به هوش باشیم در دامشان نیافتیم.

۲ نظر:

  1. من با شما موافقم
    نمیدانم چرا جو بالاترین اینچنین سطحی شده؟
    در عالم سیاست دیگه نمیشه حرف غیرت و ناموس زد.
    اونوقت فرق یه فعال سبز با حسن عباسی (دکتر!) چیه؟
    هاشمی با روش خودش شطرنج میکنه، همین.
    یادمون باشه که جرقه جنبش رو اختلاف هاشمی و خامنه ای زد. نارضایتی 30 ساله ملت سر جای خودش. که بشکه باروت شده بود.
    تازه مگه چی گفته هاشمی؟
    گفته 25 بهمن دشمنان نظام اومده بودن.
    مگه غیر از اینه؟
    مگه ما دشمن نظام نیستیم؟
    مگه ما ضد ولایت فقیه نیستیم؟

    پاسخحذف
  2. تحلیل هوشمندانه ای بود. به خصوص در مورد دسته آخر مطمئن هستم. اما نکته مهمی که بسیاری دقت نمی کنند این است که انتخابات هبات رئیسه خبرگان در پیش است. هاشمی می داند دارد چه بازی را انجام می دهد. مواضع او را هم باید در نوزده ماه گذشته - نه بیست ماه - و همین طور پس از این انتخابات دید. سبزها باید سیاست را بهتر بفهمند. ضمن آنکه کودتاچیان در پی القای این هستند که هاشمی از موسوی و کروبی برائت جسته و معترضان را تنها گذاشته در صورتی که نه تنها او این کار را نکرد بلکه به گفتن حرفهای کلی بسنده کرد. کودتاچیان خوب می دانند که هاشمی چه چیز را گفت و چه چیز را نگفت!

    پاسخحذف