نظریه ظهور نظریهای پیچیده است. اگرچه ریشه این نظریه در حجتیه است، ولی خود نظریه مستقلی شمرده میشود. این نظریه ریشه در فقاهت شیعه ندارد و اصولا فقاهت را به چیزی نمیشمارد. بر اساس نظریه «ظهور» هدف از بعثت انبیا برقراری حکومت امام زمان است. این افراد حتی پا را فراتر گذاشته و هدف از خلقت بشر به دست خداوند را نیز برقراری حکومت مهدی میدانند.
بر اساس این نظریه، افراد ویژهای در طول تاریخ، طی مکاشفات و حتی ملاقاتهای حضوری با امام زمان، از وی رهنمودهای لازم را برای ایجاد مقدمات و شرایط ظهور میگیرند.
این نظریه همه چیز را متعلق به امام زمان دانسته و همه انسانها را رعیت او میداند. (تشبیه یارانههای نقدی به پول امام زمان) در این نظریه مقبولیت مردمی (حتی در ظاهر) شرط لازم برقراری حکومت نواب امام زمان نیست.(تقلب در انتخابات) بلکه نواب امام زمان مشروعیت خود را به واسطه پیام شفاهی حضرت مهدی و از خداوند میگیرند. بر این اساس اخلاقیات ساخته و پرداخته بشری، همگی به فرمان معصوم اعظم یعنی مهدی در هم میشکند و چون مهدی معصوم است و چون برقراری حکومت او عین عدل است، بنابراین مفاهیمی چون دروغ، تزویر، قتل، شکنجه .... نه تنها مذموم نیستند، بلکه عین صواب هستند(تواب سازی به وسیله تجاوز)
روحانیون سنتی شیعه به لحاظ آنکه ظهور را بیش از هزار سال است به تعویق انداختهاند، مستوجب عقوبتند. این افراد در حالی که صلاحیت مکاشفه و ملاقات با منجی را نداشتهاند، مناسبی را اشغال کردهاند که لیاقت آن را نداشتهاند. در راه ظهور سنگ اندازی کردهاند و سلاطین را بجای نواب تکریم کردهاند.(بی اعتنایی احمدینژاد به فقهای شیعه)
مردم عادی در ایجاد مقدمات ظهور هیچ نقشی ندارند. نیازی به تبلیغ نظریه ظهور نیست. چرا که امام در هنگام ظهور نیازی به بیش از سیصد و سیزده یار وفادار ندارد. بنابراین تبلیغ نظریه فقط به آگاه شدن دشمنان میانجامد و مصلحت در مخفی کاری و محفلی عمل کردن است. پیر مراد طرفداران این نظریه، مصباح یزدی، شهید آنان سعید امامی و نایب زمان آنان رحیممشایی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر