موضع دکتر اردشیر امیرارجمند در خصوص اعدام‌های سال ۶۷

در خصوص اعدام‌های سال۶۷ مکررا پاسخگو بوده ام و نمی توانستم به آن نپردازم. بعد از انقلاب وقایعی رخ داده و همراه با خشونت هایی بوده که توجیه پذیر نیستو طبیعت خشونت گرای انقلاب هم نمی تواند این وقایع را توجیه کند. تنها اعدام های سال۶۷ نیست که باید نقد کنیم. وقایع قبل و بعد از آن را نیز باید قبول کرد و به نفد گذاشت. آقای مهندس موسوی در آن هنگام نخست وزیر بوده و عضو قوه قضائیه نبوده اند. بنا به گفته خودشان بی خبر بوده و حتی تقاضای تشکیل هیات تحقیق داده بودند. ولی این تقاضا نیز کفایت نمی کند. من این سوال را از مهندس موسوی پرسیدم که با توجه به اینکه مطلع نبودید، چرا پس از اطلاع استعفا ندادید؟ ایشان ظاهرا استعفا داده بودند ولی همچنان سر کار بودند. من به ایشان گفتم پاسخ شما به اندازه کافی قانع کننده نیست و باید پاسخ قانع کننده تری بدهید. ایشان باید قطعا در هنگامی که معدوریت های فعلی را نداشت، پاسخ روشن تری بدهد. ولی باید یک مسئله را به فال نیک گرفت و آن اینکه جنبش پذیرفته است که باید گذشته را نقد کند.و و من امیدوارم این نقد منصفانه باشد. انقلابی واقعی شده کهبا همه خوبی ها و بدی ها باید به نقد گذاشته شود. ولی خیلی از کسانی که امروز مطالبه گر وقایع دهه ۶۰ هستند خود جزئی از خشونت هستند و آنان نیز باید بپذیرند که نقد شوند. شاید اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاد، چشم همه ما را باز کرد و وقایعی که قبلا از آن می گریختیم، را با ما مواجه کرد. هیچگاه هیچ ملتی نمی تواند به راه صلح برود مگر آنکه خطاهای قبلی را قبول کند و در راه اصلاح آن پیش برود.

۲ نظر:

  1. آقای امیر ارجمند
    تا اینجا که موسوی باید جوابگوی جنایت باشد را قشنگ گفتی و چنان حرف زدی که گویا چیزی در شما اسلامیست ها تغییر کرده تا اینکه با حقه بازی آخوندی به اینجا رسیدی که:
    " ولی خیلی از کسانی که امروز مطالبه گر وقایع دهه ۶۰ هستند خود جزئی از خشونت هستند و آنان نیز باید بپذیرند که نقد شوند. "
    ۱- جناب خیلی فاصله است بین خشونت گروه های غیر قانونی و غیر مسئول با خشونت دولتی. این دو تا اساسا یکی نیستند. ما هم قانون داریم و متمدمنیم (البته شما اسلامیستها را شک دارم!)، در عصر حجر هم که زندگی نمیکردیم که بخواهیم قانون "چشم در برابر چشم " را به اجرا در آوریم. از ان گذشته هیچ تناسبی بین اسلحه کشیدن بر روی دولت و تجاوز در زندانها وجود ندارد. صحبت سر این نیست که چرا شما در بیرون افراد مسلح را دستگیر میکردید که شما به خشونت استناد میکنید. صحبت سر اینست که که چرا اینها را در زندان، که مسلح هم نبودند، مورد شکنجه و تجاوز قرار میدادید. صحبت سر اینست که اگر خشونت افراد مسلح تنها منحصر به بیرون زندان بود، خشونت دولتی در دوران طلایی !!! امام هیچ محدوده ای نداشت و مستحضر به فتوای آخوندهای حکومتی و از جمله خمینی بود که تجاوز و شکنجه را تقدیس و توجیه میکرد.
    ۲- آیا زنان و دختران جوانی که بخاطر خودداری از پوشیدن حجاب تحمیلی مورد اذیت و آزار قرار میرفتند، اسید بر صورتشان پاشیده میشد و چه بسا مورد تجاوز قرار میگرفتند، آیا آنها هم مسلح بودند؟ آیا جوانانی که بخاطر جوانی لباسهای زیبا میپوشیدند و مورد آزار و اذیت اسلامیستهای کثیف و پاسداران ریشو قرار میگرفتند هم مرتکب خشونت شده بودند؟ آیا گروه های سیاسی که تظاهرات مسالمت آمیز بر پا میکردند و یا میز کتاب میگذاشتند و ناگهان با حمله اوباش و چماقداران خمینی قرار میگرفتند هم مرتکب خشونت شده بودند؟ آیا تظاهرات مسالمت آمیز مردم هم که به دستور خمینی در سال ۶۰ به مسلسل بسته شد و هر روز ۵۰ تا ۵۰ تا از تظاهر کنندگان دستگیر شده و با اعلام اسم و رسم در روزنامه ها برای ایجاد جو وحشت و ارعاب اعدام میشدند، مسلح بودند؟
    این انداختن تقصیر خشونت به گردن قربانی، یکی از شگردهای جلادان و آدمکشان است برای فرار از مسولیت. نه قربان خلاف به عرض رسانده اند. تنها در صورتی میتوان تقصیر را به گردن گروه های خشونت طلب انداخت که راه ابراز مسالمت آمیز مخالفت باز باشد، روزنامه های آزاد موجود باشند، احزاب بطور آزادانه فعالیت کنند، قوه قضاییه نه پایبند قونین عقب مانده و ارتجاعی شرعی، که پایبند حقوق بشر باشد و حق و حقوق دموکراتیک و قانونی شهروندان را به رسمیت بشناسد و آنرا اعاده نماید. تا زمانی که خشونت به صورت سازمان یافته و دولتی بر علیه مردم اعمال میگردد و حقوق بشر به دست هفت تیر کشان دولتی و چماقداران ولایی مورد هتک قرار میگیرد، نه تنها مسولیت تمام خشونتها بر عهده دولت است، بلکه حق مردم و شهر وندان هم برای دفاع از خود، ولو بصورت مسلحانه محفوظ است. گویا شما تصور میکنید که مردم یادشان رفته که چطور شماها در دوران طلایی امام تان میخواستید با زور و چماق قوانین عقب مانده اسلامی را بر مردم حاکم کنید. آخر آقای امیر ارجمند، شما وکیل هستید، چرا مثل بازاریها به چانه زدن افتاده اید؟ حقوق بشر که جای چانه زنی ندارد.
    با توجه به این اما و اگرها که میگذارید و اینطور که من میبینم، شما تنها به دنبال گرفتن قدرتید و این ابراز پشیمانیهایتان از گذشته هم چندان صادقانه نبوده و بیشتر از روی ریب و ریا و خدعه برای سوار شدن مجدد بر قدرت از روی دوش تودهای مردم هستید. هر چه باشد، امام راحلتان، پا گذاشتن بر هر اصل و اصلی را برای رسیدن به قدرت و حفظ ان برای شما حلال کرده و البته از شما هم انتظاری جز این نمیرود.

    پاسخحذف
  2. ناشناس عزیز، شما تلاش دارید وانمود کنید که کسانی که اعدام شده اند«جوانانی بوده اند که لباس خوشگل پوشیده اند»
    نه خیر! چنین نیست. اغلب این افراد تروریست هایی بودند که دست به ترور کور افراد و بمب گذاری های گسترده و کشتن زنان و کودکان بیگناه کرده بودند. فراموش نکرده اید که سازمان با افتخار اعلام کرد که در یک بازه زمانی کوتاه حدود 2000 ترور موفقیت آمیز داشته است؟ بمب گذاری میدان توپخانه تهران را که فراموش نکرده اید؟
    شگرد مجاهدین خلق همواره تروریسم و سپس مظلوم نمایی بوده است. اطمینان داشته باشید که در رژِیم جایگزین نیز تک تک این افراد باید محاکمه شوند.

    پاسخحذف