سخنی با اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید

بنام خدا
بشارت بده آن بندگانی را که به سخن‌های گوناگون گوش می‌دهند و پیروی بهترین سخن هستند

اعضای محترم شورای هماهنگی راه سبز امید
با سلام
ما جوانان اصلاح طلب از 25 بهمن 89 و پس از دستگیری رهبران جنبش همه توان خود را به کار گرفتیم تا از تمرکز تصمیم‌گیری(و نه رهبری) توسط آن شورای محترم حمایت کنیم. خودتان شاهد بودید که هم شما اعضای محترم و هم ما حامیان طی این ماه‌ها تحت شدیدترین فشارها بودیم. فشارهایی که بعضی از ناحیه افسران نفوذی جنگ نرم در شبکه‌های اجتماعی بروز می‌نمود و برخی از جانب دوستان عجول‌تر، رادیکال‌تر و بعضا ناآگاه به شرایط داخل کشور. سوالاتی همچون درخواست معرفی اعضای شورا که بی‌فایده و پرزیان بودن آن برای ما که در شرایط امنیتی داخل کشور زندگی می‌کنیم به خوبی روشن بود در مقابل داشتیم که به آن‌ها پاسخی درخور دادیم.

خدا را شاهد می‌گیریم که تحت فشارهای این مدت حتی ما مدافعان عملکرد آن شورا نیز گاهی به مرحله شک می‌رسیدیم و به ناچار با ذکر نام خداوند، شک را از دل می‌زدودیم. خوشبختانه مصاحبه سخنگوی محترم آن شورا با دویچه‌وله در روز 14 خرداد 90 نشان از تغییر استراتژی و رویکرد شورا نسبت به نحوه ادامه مبارزات بدون خشونت مردم برای کسب آزادی‌های مشروع است. این تصمیم بی‌شک تصمیم آسانی برای اعضای محترم شورا نبوده است و اتخاذ این تصمیم، احتمالا با توجه به تحلیل حجم عظیمی از اطلاعات رسیده صورت پذیرفته است. رجای واثق داریم که این تصمیم دشوار تحت تاثیر فشارهای موجود در فضای مجازی و هیجانات کاذب موجود در شبکه‌های اجتماعی نبوده است. لذا وظیفه خود دانستیم تا تجربیات، درخواست‌ها و پیشنهادات هرچند اندک و کم ارزش خود را با توجه به درخواست سخنگوی محترم شورا در اختیار آن عزیزان قرار دهیم.

1- همانگونه که سخنگوی محترم شورا به درستی گفته‌اند، همه راه‌های مبارزات آزادی‌خواهانه به تظاهرات خیابانی محدود نمی‌شود. ولی بی‌تردید تظاهرات خیابانی عامل وحدت بخش و روحیه دهنده جنبش است. این کار از سوی دیگر موجب ضعف روحی و درنهایت ریزش سریع سرکوبگران خواهد بود. لذا به همان اندازه که تبلیغات و پخش تصاویر این حرکت برای تشدید روحیه در میان هواداران جنبش ضروری است، انعکاس حضور مردم و وحشی‌گری سرکوبگران در میان تمامیت خواهان نیز لازم است. خوشبختانه جنبش سبز امروز و پس از دو سال(هرجند اندکی با تاخیر) موفق شده است تا شبکه‌های اجتماعی حقیقی و مجازی خود را بیابد و علی‌رغم سانسور شدید حکومتیان، هر خبری به سرعت در این شبکه‌ها منتشر می‌شود. ولی متاسفانه گروه دوم مخاطبان تبلیغاتی جنبش که همان سرکوبگران و خانواده‌ها و نزدیکان فکری آنان باشند، همچنان در ناآگاهی به سر برده و اطلاعات خود را از مجاری سانسور شده و رسمی مانند صدا و سیما و روزنامه‌ها دریافت می‌کنند. لذا بر اعضای آن شورای محترم واجب و ضروری است که طی روزهای آتی حداکثر توان خود را برای مخاطب قراردادن این بخش از هموطنان تجمیع کرده و راه‌های گوناگون اطلاع رسانی به آنان را تقویت نماید. به عنوان اولین گام پیشنهاد می‌شود تا شبکه ماهواره‌ای رسا را بر روی فرکانس‌های گوناگون ارسال نمایند تا احتمال دریافت آن بیشتر شود. همچنین لازم است شبکه رادیویی رسا نیز هرچه سریعتر راه‌اندازی شود. در همین‌جا از کارشناسان محترم رسانه و مخابرات دعوت می‌کنیم پیشنهادات اجرایی و عملی خود را در اختیار آن شورا بگذارند و از شورای محترم نیز درخواست می‌کنیم تا راه‌های ارتباطی خود را (همچون ایمیل و تلفن گویای شبانه‌روزی در خارج از کشور و سایت اینترنتی رسمی) در اختیار همگان بگذارند.

2- تجربه یک و نیم سال گذشته نشان داده است که سرکوبگران با حضور گسترده در مرکز تجمع، امکان شکل گیری تجمعات را از مردم گرفته‌اند. در این میان عدم سازماندهی و آموزش مناسب باعث شده تا معترضان اصرار زیاد برای حضور در محل از پیش تعیین شده داشته باشند. غافل از آن‌که مهم فقط نفس شکل گیری تجمع است و برای مثال هیچ اهمیتی ندارد که راهپیمایی یا تجمع الزاما از میدان یا خیابان انقلاب آغاز شود و اگر این تجمع در هر یک از خیابان‌های اطراف انقلاب شکل گرفت، می‌توان آن را نقطه آغازین حرکت دانست و حرکت را از همان‌جا ادامه داد. پیداست که ایجاد هماهنگی و آموزش‌های اینچنین از وظایف اصلی شورای محترم است. اگر تا زمان دستگیری رهبران جنبش به لحاظ تمرکز اتخاذ تصمیمات در داخل کشور، برخی محدودیت‌ها در ارائه چنین آموزش‌هایی وجود داشته است، امروز دیگر تصور چنین محدودیتی ممکن نیست. اعضای محترم شورا در داخل کشور معرفی نشده‌اند و حداقل سخنگوی محترم شورا با استفاده از فضای دنیای آزاد، امکان ارائه آموزش‌های مفید در این زمینه را دارا می‌باشند.

3- تجربه تجمع روز عاشورا و پیروزی سریع نظامی مردم بر کودتاچیان نشان می‌دهد که خستگی عامل بسیار مهمی در شکست نیروهای سرکوب بوده است. اگرچه مردم هوشیار ایران با علم به این مطلب که پیروزی نظامی بر کودتاچیان کمکی به استقرار مردمسالاری در کشور نخواهد کرد، در شامگاه عاشورای 88 خیابان‌ها را تخلیه نموده و به منازل خود رفتند، ولی این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که تحلیل رفتن توان سرکوب سرکوبگران در عاشورا، ناشی از خستگی مفرط آنان و آماده باش طولانی از صبح تاسوعا بود. برخلاف این مطلب، تجربه ناموفق سه‌شنبه‌های اعتراض نشان داد که یک هفته استراحت برای سرکوبگران موقعیت و قدرت آنان را دوچندان نمود. لذا نتیجه‌ای که می‌توان گرفت این است که لختی و عدم تحرک و مانورپذیری نیروهای نظامی سرکوبگر، نداشتن امکان جابجایی و مشکلات تدارکات و شام و نهار و پذیرایی آنان، بهترین نقطه‌ای است که جنبش سبز می‌تواند از آن استفاده کند. لذا برنامه ریزی چندین روز پی‌درپی برای تظاهرات خیابانی بهترین گزینه بوده و مزیت بسیاری بر تظاهرات با فاصله زمانی دارد. نیروهای سرکوبگر آموزش‌های لازم برای حضور چندین روزه در خیابان را ندیده‌اند و از لحاظ روحیه و امکانات، توان چنین حضوری را ندارند.

4- جنبش سبز بزرگترین ضربات را از ضعف اطلاعاتی خود خورده است. دستگیری‌های گسترده زمستان 88 کاملا حساب شده و آگاهانه صورت گرفت و پس‌زمینه اطلاعاتی قوی داشت. اغلب افرادی که در آن دوره دستگیر شدند افرادی بودند که هریک هماهنگ کننده، انگیزه دهنده و فرمانده ده‌ها و شاید صدها نفر از بدنه جنبش بودند. شعار ستادی مهندس موسوی در انتخابات 88 هر شهروند یک ستاد بود. این شعار هرگز به مرحله عمل در نیامد. واقعیت این است که هر ده‌ها، صدها و یا هزاران نفر یک یا چند فرمانده گمنام داشتند که حلقه واسط میان رهبران جنبش و لایه‌های بعدی، با مردم عادی بودند.اتفاقات بعدی نشان داد که این فرماندهان که می‌توان آنان را رهبران رده چهارم نامید جمعیتی بالغ بر بیست هزار نفر را تشکیل می‌دهند. می‌توان انتظار داشت که دلسردی، دستگیری و یا خروج هریک از این افراد از کشور، به طور متوسط موجب سکوت نزدیک به هزار نفر از حامیان جنبش خواهد شد. آمارها نشان می‌دهد که از پایان تابستان تا پایان سال 88 نزدیک به 6 هزار نفر از این افراد فقط در تهران دستگیر و زندانی شدند. شاید بتوان حضور کمرنگ‌تر بدنه جنبش را از بعد از مراسم تشییع پیکر آیت‌الله منتظری به نوعی با این ارقام توجیه کرد. حداقل انتظاری که از شورای هماهنگی راه سبز امید می‌رود ایجاد یک وبگاه آموزشی است تا فرماندهان جدید رده‌های میانی که طی یکسال گذشته جایگزین فرماندهان قبلی دستگیر شده شده‌اند، مجددا در یک حرکت اطلاعاتی جدید به کنام دشمن نروند و موج جدید دستگیری‌ها مجددا حرکت جنبش را دو سال دیگر به تعویق نیاندازد. بدیهی است که این انتظار بسیار زیادی از شورایی نیست که نشان داده است حداقل الفبای مسائل اطلاعاتی و امنیتی را می‌داند و با آن آشناست.

به هر تقدیر ما بر عهدی که با مهندس موسوی و شیخنا کروبی بسته‌ایم پایبندیم و جان در گرو این عهد گذاشته‌ایم. سرکوبگران از همه ابزارهای خود برای شکستن این عهد بهره برده‌اند. آنان گمان می‌کنند که اگر این بازی را ببازند، حتی داشتن سرنوشتی مانند پینوشه نیز برایشان خوش‌بینانه است. به همین خاطر برخی از آنان به خیال جنگیدن تا پای جان هستند. با ما شوخی ندارند. شیخنا کروبی این را می‌دانست و در حضور میلیون‌ها بیننده تلویزیونی از مهندس موسوی هم همین را پرسید. مهندس گفت «من ایستاده‌ام» ولی در این دو سال همه دانستیم که ایستادن به تنهایی کفایت نمی‌کند. باید برنامه‌ریزی کرد و طرح و نقشه داشت. باید از همه ابزارهای مشروع استفاده کرد. باید این نقشه را مو به مو اجرا کرد. مهندس موسوی برای اجرای برخی از بخش‌های نقشه به لحاظ امنیتی با محدودیت مواجه بود. شما عزیزان محدودیت ندارید. پس بسم الله

۲ نظر:

  1. اين اقايان تا به خود نيايند و تكاني نخورند اغييري ايجاد نمي شود. پيشنهاد مي شود از همه نيروهاي مخالف دعوت شود در يك جمع دموكراتيك حضور يابند و تصميم بگيرند تا نيروخاي مردمي تحليل نرود اين اقاقايان كه به نظر مي رسد تحمل نماينده اقاي كروبي را هم ندارند چگونه مي خواهند خود را نماينده مردم يا جنبش سبز بنامند؟
    پيشنهاد:
    1- نماينده سلطنت طلبان
    2- نماينده جمهوري خواهان
    3- نماينده اقاي موسوي
    4- نماينده اقاي كروبي
    5- نماينده گروهي كه درصدي از محبويت را نزد مردم دارند.
    باتشكر

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف