وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در نقش پسربچه تپل مپل. برنامه بعدی بیست و سی

من عادت ندارم توی وبلاگم بی ادبی کنم. ولی این پست خاص از وبلاگم حاوی کلمات بی شرمانه است. پیشاپیش عذر می خوام

هرکس حتی یک روز در جمهوری اسلامی ایران زندگی کرده باشه، می دونه اینجا چه شلم شورباییه. تمام ادارات و سازمان ها به شکلی مدیریت می شه که به هیچ عنوان هیچگونه کار مفیدی در اون صورت نگیره. هر یک از شهروندان این مملکت، حداقل به میزان کار مفید انجام شده در حوزه خودشون واقف هستند و می دونن که وضع خیلی افتضاحه. بنابراین تبلیغات حکومت هم کاملا بی فایده است و چند سالیه که دیگه دولت و حکومت هم از صرافت افتاده اند و زیاد ادعایی ندارند که مثلا در وزارتخونه های ایران داره کار مفیدی صورت می گیره.
اما داستان وزارت اطلاعات و سپاه کمی فرق داره. این دو تا ارگان همچنان و کما فی ال
سابق گنده گوزی می کنند. جالب اینکه در همین دو ارگان هم (مثل بقیه وزارتخونه ها و ارگان های دیگه) روزانه صدها گند جدید زده میشه. ولی حکومت جمهوری اسلامی با نوعی پررویی وقیحانه (که نمونه اش رو در احمدی نژاد می بینیم) نه تنها این فضاحت ها رو کتمان می کنه، بلکه مدعی میشه که این ها فضاحت نبوده، بلکه پیروزی بوده. بدبختی اینه که غربی ها هم این ادعا ها رو باور می کنند!


.
نمونه اش همین انفجار چند روز پیش پادگان ملارد. سپاه عرضه نداره که 4 کیلو سوخت موشک رو درست و درمون نگه داری کنه، بعد ادعا می کنن که این انفجار در جریان تست موشک قاره پیما رخ داده! یکی نیست از این ها بپرسه که اگه شما موشک قاره پیما داشتین، دیگه خدا رو بنده بودین؟

عین همین فضاحت ها توی وزارت اطلاعات هم زیاد رخ می ده. نمونه اش اون یارو سردار مدحی که از سرداران سپاه بود و به غرب پناهنده شد. بعد که اموراتش نچرخید با ایران مکاتبه کرد و عفو نامه گرفت و برگشت به ایران. ایران
مدعی شد که خودش مدحی رو فرستاده بوده به غرب تا جاسوسی اپوزیسیون رو بکنه. خوب اگه راست می گین الان چرا مدحی سر شغل قبلیش نیست؟ اگه راست میگین چرا مدحی رو زندانی کردین؟



یه نمونه دیگه شهرام امیری بود. طرف فرار کرده به آمریکا پناهنده شده و اطلاعات غنی سازی در قم و چند سایت جدیدالکشف رو به آمریکایی ها داده. زن و بچه اش رو گروگان گرفتین و مدعی شدین که آمریکا شهرام امیری رو دزدیده. به خاطر زن و بچه اش مجبور شده برگرده. توی فرودگاه براش دسته گل بردین و بعد هم مستقیم بردینش زندان. خوب الاق! اگه راست می گی که این بابا دانشمند هسته ای وفادار به حکومت بوده و آمریکا دزدیده بودتش، خوب پس چرا الان توی زندانه؟ چرا آزاد نیست؟

جریانی که قراره امروز و فردا بره توی بیست و سی هم جالبه. احمد رضایی پسر محسن رضایی از سال 77 فرار کرده و رفته آمریکا. کلی گاف اطلاعاتی داده و حیثیت وزارت اطلاعات به خاطر این فرار به باد رفته. بعد هم خود وزارت اطلاعات توی دوبی اون رو کشته. حالا قراره امروز و فردا توی برنامه بیست و سی نشونش بدن که مثلا در تمام این سال ها داشته با ایران همکاری می کرده. خوب اگه راست می گین چرا کشتینش؟
وزارت اطلاعات ایران داره نقش یک پسر بچه تپل مپل و سفید رو بازی می کنه که سیا و موساد و کا گ ب و اینتلجنس سرویس دارن چپ و راست ترتیبش رو می دن. این پسر بچه در حالی که تمام قسمت تحتانی اش زخم شده، باز داره خط و نشون می کشه که «دیدین چه بلایی سر فلانتون آوردم؟ با کونم فلانتون رو آش و لاش کردم!»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر