سخنان اخیر آقای سیدمجتبی واحدی، واکنشهایی را در میان فعالان سیاسی و همچنین کاربران شبکههای اجتماعی در داخل وا خارج کشور برانگیخته است. اگرچه منتقدان و مخالفان این سخنان هم از داخل (مانند دکتر شکوری راد) و هم از خارج کشور(مانند سیدابراهیم نبوی) به نقد این سخنان پرداختهاند، ولی عمده موافقتها با سخنان آقای واحدی از خارج از کشور شنیده شده و موضعگیریهای اخیر ایشان بازخورد مثبت جدی در میان کنشگران داخلی نداشته است. وبلاگ سبز و زیبا تلاش کرده است تا مجموعهای از سوالات مطرح شده در ارتباط با این موضعگیریها را به صورت متمرکز جمع آوری نماید تا آقای واحدی در صورت امکان به این سوالات پاسخ دهند. یادآوری میشود که این سوالات از میان نوشتههای موافقان و مخالفان سخنان ایشان به یکسان جمع آوری شده است.
* سوال اول:
شما در یاداشت مورخ دهم جون 2011 در وبلاگ خود، «تفسیر عجیب حاکمان از قانون اساسی به خصوص در حوزه اختیارات رهبری» را شاهدی گرفتهاید بر اینکه «کارگزاران نظام بیش از مخالفان آن ، به اثبات ناکارآمدی ساختار های موجود علاقهمند هستند.» با این مقدمه آیا اگر شرایطی فراهم شود که حاکمان به خواست اصلاح طلبان مبنی بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی(بخصوص در بخش مربوط به حقوق مردم) گردن نهند، شما مجددا تغییر موضع خواهید داد و «اصلاحات» و «اصلاح طلبی» را راهکار ادامه حرکت خواهید دانست؟
*سوال دوم:
باور عمومی بر آن است که جنبش سبز محصول مشارکت حداکثری مردم در انتخاباتی بود که احمدینژاد در آن به شکلی گسترده تقلب کرد و ناسالمترین انتخابات کشور بود. در عوض انتخاب احمدینژاد در انتخابات سال 1384 محصول دلسردی عمومی و تحریم انتخابات از جانب بخشی از مردم بود. با توجه به اینکه اخیرا شما نیز تائید کردهاید که بخش زیادی از مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد(اگرچه برای این حضور، مشروعیتی برای حاکمان فعلی متصور نشدهاید) کوبیدن بر طبل تحریم که خاصیت عملیای دارد؟
*سوال سوم:
آیا پیش بینی شما از موافقتها و مخالفتها با سخنان اخیر شما، با آنچه که در واقع اتفاق افتاد متناسب بود؟ به عبارت دیگر شما پیش از سخنان اخیر خود برآورد صحیحی از میزان موافقت و مخالفتها با سخنان خود داشتید؟
*سوال چهارم:
پیششرطهای ارائه شده برای شرکت اصلاحطلبان در انتخابات در دی ماه 1389 از سوی محمد خاتمی ارائه شد و مورد بحث و تبادل نظرهای فراوان قرار گرفت. همین پیششرطها به زبان و بیانی نرمتر، یک سال قبل از آن و در بیانیه شماره هفده مهندس موسوی به عنوان راههای خروج از بحران مورد تاکید قرار گرفته بود. حصر شدن جناب آقای کروبی یک ماه پس از ارائه این پیششرطها توسط آقای خاتمی و سیزده ماه پس از بیانیه هفدهم مهندس موسوی صورت گرفت. با توجه به اینکه جناب آقای کروبی در میان عموم به واکنشهای صریح و سریع شهرت دارند، سکوت ایشان را چگونه تحلیل میکنید؟ اگر ایشان با این پیشنهادات مخالفتی داشتند چرا تا پیش از حصر ایشان هیچ نشانی از چنین مخالفتی یافت نمیشود؟ آیا سکوت آقای کروبی را نمیتوان حمل بر موافقت با ایفای نقش آقای خاتمی دانست؟
*سوال پنجم
آقای کروبی در مناظرههای خود اعلام کردند که جمهوریت و اسلامیت نظام را در خطر میبینند. ایشان بعدها با صراحت بیشتری این نظام را «نه جمهوری و نه اسلامی» دانستند. این بیان آقای کروبی در این اواخر بسیار مورد ارجاع حضرتعالی قرار گرفته است. ولی آقای کروبی طی دو سال گذشته کلیت نظام را(حداقل با قرائت آیتالله خمینی) به چالش نکشیدهاند و در سخنان و بیانیهها و نامههای خود، به سخنانی از آیتالله خمینی نیز استناد کردهاند. آیا شما در حال القای این مطلب هستید که آقای کروبی مخالف اسلام سیاسی هستند و از این عبارت به «عبور آقای کروبی از نظام» تعبیر میکنید و یا آقای کروبی را موافق قرائت رحمانی از اسلام میدانید؟ به نظر شما آقای کروبی در دوران حصر تغییر موضع دادهاند و از موضع کسی که حاکمان فعلی را دارای انحراف میدانند، به موضع کسی رسیدهاند که اصل نظام جمهوری اسلامی را باطل میداند؟
*سوال ششم
حکومت قبلا از روشهایی مانند تئاتر خیابانی و حتی راهپیمایی نهم دی برای ایجاد مشروعیت کاذب برای خود استفاده کرده است. چرا گمان میکنید که توان اجرای چنین نمایشی را در انتخابات آتی نخواهد داشت؟ چه چیز جلوی حکومت را میگیرد که یکی دو صندوق را به شکل صوری و نمایشی پر نکند و فیلم و عکس تلویزیونی لازم را تهیه کند و در نهایت با اعلام آمار دلخواه مشارکت را بسیار بالا نشان دهد؟
*سوال هفتم
شما در حال القای این مطلب هستید که روشهای آقای خاتمی مورد تائید آقای کروبی نیست. آیا اهداف این دو را نیز جدا میدانید و یا اختلاف آنان را فقط در روشها میدانید؟
*سوال هشتم
نسبت شما با جنبش سبز چیست؟ آیا شما خود را جزئی از جنبش سبز احساس میکنید؟ و یا از جنبش سبز عبور کردهاید؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر