پاسخ یک اصلاح‌طلب به سخنان آقای موسوی خوئینی‌ها

جناب آقای موسوی خوئینی‌ها اخیرا در وبلاگ شخصی خود ظاهرا در پاسخ به یکی از دوستان اصلاح‌طلب سخنانی گفتند که دل بسیاری از دوستان ایشان را به درد آورد. متسفانه این سخنان نه در یک سخنرانی فی‌البداهه (که امکان لغزش سهوی در آن باشد) بلکه در یک پست وبلاگ که فرصت کافی برای تفکر پیش از نگارش آن هست، بیان شده است. شاه بیت سخنان ایشان شاید نخستین جمله این سخنان باشد که می‌گوید:
بدون تردید بنده و دوستان و هزاران مثل ما و نیز حداقل چهارده میلیون نفر (که مخالفان به آن اعتراف دارند) مخالف شعار جمهوری ایرانی در برابر جمهوری اسلامی هستیم و نیز مخالف شعار علیه رهبری هستیم
متاسفانه بیان چنین جمله‌ای از سوی کسی سرزده است که اصلاح‌طلبان در دهه هفتاد بیشترین هزینه را در دفاع از رفتار و منش ایشان پرداخته‌اند. شناخت بدنه جنبش سبز از جناب آقای موسوی خوئینی‌ها شناخت نسبت به همان کسی است که اندکی پیش از کودتای جنجالی سال 1388 گفته بود:
پذیرفتنی نیست عده‌ای بگویند از رئیس‌جمهور می‌شود انتقاد کرد اما از رهبر نباید انتقاد کرد
آقای خوئینی‌ها به خوبی می‌دانند که رهبری که در اردیبشهت 88 به زعم ایشان قابل انتقاد بود، با رهبر امروز تفاوت اساسی دارد. آقای خامنه‌ای از سی‌ام خرداد 88 که فرمان خونریزی و آتش‌گشودن به سوی مردم ایران را صادر نمود، از منزلت یک رهبر قابل انتقاد به شان یک رهبر لازم‌الانتقاد و واجب‌الانتقاد سقوط کرده است. حال چه اتفاق جدیدی افتاده است که از دید جناب آقای موسوی خوئینی‌ها، چهارده میلیون نفر مخالف شعار علیه وی هستند؟ اگر آقای موسوی خوئینی‌ها هنوز خود را همراه جنبش می‌دانند باید بتوانند این جمله بیانیه هجدهم مهندس موسوی را به خاطر بیاورند که چه زیبا گفت:
به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است
سوال مهم دیگر این است که جناب آقای موسوی خوئینی‌ها این عدد «حداقل چهارده میلیون نفر» را از کجا آورده‌اند؟ چرا مثلا نگفته‌اند ده و یا پنج میلیون نفر؟ بیش از دو سال است که جنبش سبز بر کودتا و تقلب انتخاباتی پای می‌فشرد، ده‌ها شهید، صدها مجروح، هزاران زندانی در این راه داده است که آقای موسوی خوئینی‌ها به عنوان سخنگوی ایشان بگویند چهارده میلیون نفر؟ یعنی آمار کودتاگران را به نوعی تائید کنند؟ حاشا و کلا
سوال بعدی این است که آقای موسوی خوئینی‌ها از چه زمانی مقام سخنگویی همه گروه‌های معترض اصلاح‌طلب را بدست آورده‌اند؟ اگر ایشان چنین مقامی ندارند، چگونه است که از جانب همه اصلاح‌طلبان و از مقام رهبری آنان سخن می‌گویند؟ جالب اینکه نه شخص مهندس موسوی و نه شیخ شجاع، کروبی هیچگاه از چنین مقامی سخن نگفتند و حتی به هنگام معرفی و ارائه منشور جنبش سبز نیز آن را پیشنهادی و اولین قدم دانستند که خود جنبش سبز در سیر تکاملی خود آن را تکمیل خواهد کرد.
اینجانب به عنوان یکی از همراهان کوچک جنبش سبز که از نخستین میتینگ‌های انتخاباتی و شب‌های پیش از انتخابات تا امروز هیچ تجمع و اعتراضی را از دست نداده‌ام و افتخار این را داشته‌ام که با سایر همراهان دربندمان، ساعت‌های متمادی در حیاط بند 350 اوین به گفتگو بنشینم به جناب آقای موسوی خوئینی‌ها به عنوان دبیر یکی از احزاب اصلاح‌طلب صمیمانه ابراز می‌کنم که قاطبه اصلاح‌طلبان و بدنه جنبش سبز مانند شما نمی‌اندیشد و شما در این تفکر خویش در اقلیت مطلق قرار دارید.
اما در کنار این نقد، به رسم مردمسالاری و به تاسی از نقل قولی که سید بزرگوار، جناب آقای محمد خاتمی کردند بشارت می‌دهم که «من و امثال من که در بدنه جنبش در اکثریت هستیم حاضریم جان خود را فدا کنیم تا آقای موسوی خوئینی‌ها (و کسانی که مانند ایشان فکر می‌کنند) که در میان معترضان به کودتای انتخاباتی در اقلیت هستند، بتوانند حرفشان را بزنند»


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر