خلاصه پاسخ‌های آیت‌الله بیات زنجانی به محمد نوری‌زاد

برای کسانی که حوصله و وقت خواندن پرسش‌های محمد نوری‌زاد و پاسخ‌های مهم آیت الله بیات زنجانی را ندارند، اهم نکات این مکتوبه را خلاصه کرده ام. دقت کنید که این جملات برداشت شخصی و آزاد من است از بیانات آیت الله بیات. بنابراین اگر خواستید استناد کنید، لطفا به اصل این سخنان استناد نمائید.

1- لازم است مراجع تقلید با مردم دنیا و تفکرات آنان و علوم روز آشنا شوند. ارتباط با جهان برای مردم و حکومت لازم است. مراجع موظف هستند با واقعیت ها و مردم عادی ارتباط داشته باشند. مراجع نباید از نیروهای امنیتی که به دفاترشان رفت و آمد می کنند بترسند.

2- هیچ تفاوتی نباید میان یک مرجع تقلید و یک غیر مسلمان در جامعه اسلامی باشد. همه در برابر قانون یکسانند. همه باید بتوانند از بزرگترین ارکان حکومت شکایت کنند و باید به شکایت آنان عادلانه رسیدگی شود. همه انسان ها حقوق برابر دارند. تخریب خانقاه دراویش غیر شرعی بود.

3- زندان انفرادی قطعا شکنجه است و هیچ مبنای دینی برای زندانی شدن سیاسیون وجود ندارد. کسی که حکم به زندان سیاسی و انفرادی بدهد، از عدالت ساقط است.

4- اینترنت نیز از لوازم ارتباط با جهان است. استفاده از تجهیزات دریافت ماهواره می تواند مطلوب هم باشد. ورود پلیس به حوزه خصوصی مردم برای جمع آوری تجهیزات ماهواره نه اخلاقی است و نه شرعی.

5- آزادی، کرامت انسانی و احترام به فکر و اندیشه، اهمیتی بسیار بیش از حجاب اجباری داشته و حیاتی تر است. همانگونه که به زور نمی توان کسی را دیندار کرد، به زور هم نمی توان وی را با حجاب نمود.

6- برخی از احکام الهی مانند برده داری در طول 1400 سال گذشته به تدریج جنبه عملیاتی خود را از دست داده و یا مانند سنگسار به دلیل اینکه فقط توسط امام معصوم قابل اجرا است، به صورت دی‌فاکتو قابل اجرا نیست.

7- وضع کنونی کشور مطلوب هیچ کس نیست. مردم کشورهای انقلابی در منطقه شرایط کشور ما را دیده‌اند و نوع حکومتی مانند ما را انتخاب نخواهند کرد.

8- درحال حاضر چیزی به نام رسانه ملی وجود ندارد. صدا و سیمای فعلی تریبون اقتدارگرایان است.

9- زندانی بودن آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان غیر شرعی است. فرعون، معاویه، بنی امیه و شاه نیز مخالفان خود را فتنه گر می خواندند. منتقدین حکومت ایران فتنه گر نیستند و برخورد با آنان مشروع و قانونی نیست.



بازی جنبش سبز پایان نیافته است، بلکه تازه آغاز شده است.


ذهن ما مهندسی است. این خیلی بد است! بسیاری از ما، مانند یک مهندس یا یک ریاضی‌دان، وقتی با یک مسئله مواجه می‌شویم، تلاش می‌کنیم با استفاده از راه حل‌های مهندسی و ریاضی مسئله را حل کنیم. در بسیاری از مسائل فنی چنین راه حل‌هایی بهترین راه هستند، ولی در بسیاری از مسائل انسانی و حتی برخی مسائل فنی، نمی توان تنها به راه حل ریاضی و مهندسی اتکا کرد.

مسائل و مشکلات سیاسی بیش از آن که به مسائل ریاضی و مهندسی شبیه باشند، شبیه مسائل پزشکی هستند. نظریه ریاضی بازی‌ها ثابت می‌کند که کسی که اشتباه می‌کند، بازنده بازی است. ولی آیا این نظریه همیشه صادق است؟ الکساندر فلمینگ، اشتباها فراموش کرد درب ظرف آزمایش خود را ببندد. پنی‌سیلین به همین دلیل کشف شد. بزرگترین پیروزی پزشکی جهان مرهون یک اشتباه فلمینگ است.

سیاست نیز مانند پزشکی محصول آزمون و خطا است. صدها بار آزمایش، استفاده از مهره‌های گوناگون، تکرار و هزینه دادن، شکست و زندان، و در نهایت پیروزی از نقطه‌ای که گمان نمی‌رفت! همه مسائل سیاسی را نمی‌توان با یک فرمول واحد بررسی کرد. شاید جمله بهتر این باشد: همه مسائل سیاسی را نمی‌توان بررسی کرد!

اشتباه رایج آن است که سیاست را مانند شطرنج می‌دانیم. چنین تفکری خطا است. بازی سیاست بیش از آنکه شبیه به شطرنج باشد، شبیه به تخته نرد است. شانس در آن دخیل است. یک تاس خوب در یک لحظه حساس. جفت شش همیشه خوب نیست. دو و یک همیشه بدترین تاس نیست. البته که خوب بازی کردن هم شرط است. برخلاف شطرنج، کسی که جلوتر است، الزاما برنده بازی نیست.

همه می‌دانیم که در بازی فعلی شرایط جنبش سبز چندان مساعد نیست. خامنه‌ای به ظاهر فروانروای مطلق به نظر می‌رسد. رهبران جنبش در زندان هستند. حریف به خود مغرور است. ولی...... این تازه ابتدای بازی است! جنبش سبز فقط منتظر است. منتظر یک تاس مناسب. تاسی که الزاما جفت شش هم نیست!





چند سوال از آقای مجتبی واحدی


سخنان اخیر آقای سیدمجتبی واحدی، واکنش‌هایی را در میان فعالان سیاسی و همچنین کاربران شبکه‌های اجتماعی در داخل وا خارج کشور برانگیخته است. اگرچه منتقدان و مخالفان این سخنان هم از داخل (مانند دکتر شکوری راد) و هم از خارج کشور(مانند سیدابراهیم نبوی) به نقد این سخنان پرداخته‌اند، ولی عمده موافقت‌ها با سخنان آقای واحدی از خارج از کشور شنیده شده و موضع‌گیری‌های اخیر ایشان بازخورد مثبت جدی در میان کنشگران داخلی نداشته است. وبلاگ سبز و زیبا تلاش کرده است تا مجموعه‌ای از سوالات مطرح شده در ارتباط با این موضع‌گیری‌ها را به صورت متمرکز جمع آوری نماید تا آقای واحدی در صورت امکان به این سوالات پاسخ دهند. یادآوری می‌شود که این سوالات از میان نوشته‌های موافقان و مخالفان سخنان ایشان به یکسان جمع آوری شده است.

* سوال اول:
شما در یاداشت مورخ دهم جون 2011 در وبلاگ خود، «تفسیر عجیب حاکمان از قانون اساسی به خصوص در حوزه اختیارات رهبری» را شاهدی گرفته‌اید بر اینکه «کارگزاران نظام بیش از مخالفان آن ، به اثبات ناکارآمدی ساختار های موجود علاقه‌مند هستند.» با این مقدمه آیا اگر شرایطی فراهم شود که حاکمان به خواست اصلاح طلبان مبنی بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی(بخصوص در بخش مربوط به حقوق مردم) گردن نهند، شما مجددا تغییر موضع خواهید داد و «اصلاحات» و «اصلاح طلبی» را راهکار ادامه حرکت خواهید دانست؟

*سوال دوم:
باور عمومی بر آن است که جنبش سبز محصول مشارکت حداکثری مردم در انتخاباتی بود که احمدی‌نژاد در آن به شکلی گسترده تقلب کرد و ناسالم‌ترین انتخابات کشور بود. در عوض انتخاب احمدی‌نژاد در انتخابات سال 1384 محصول دلسردی عمومی و تحریم انتخابات از جانب بخشی از مردم بود. با توجه به اینکه اخیرا شما نیز تائید کرده‌اید که بخش زیادی از مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد(اگرچه برای این حضور، مشروعیتی برای حاکمان فعلی متصور نشده‌اید) کوبیدن بر طبل تحریم که خاصیت عملی‌ای دارد؟

*سوال سوم:
آیا پیش بینی شما از موافقت‌ها و مخالفت‌ها با سخنان اخیر شما، با آن‌چه که در واقع اتفاق افتاد متناسب بود؟ به عبارت دیگر شما پیش از سخنان اخیر خود برآورد صحیحی از میزان موافقت و مخالفت‌ها با سخنان خود داشتید؟

*سوال چهارم:
پیش‌شرط‌های ارائه شده برای شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات در دی ماه 1389 از سوی محمد خاتمی ارائه شد و مورد بحث و تبادل نظرهای فراوان قرار گرفت. همین پیش‌شرط‌ها به زبان و بیانی نرم‌تر، یک سال قبل از آن و در بیانیه شماره هفده مهندس موسوی به عنوان راه‌های خروج از بحران مورد تاکید قرار گرفته بود. حصر شدن جناب آقای کروبی یک ماه پس از ارائه این پیش‌شرط‌ها توسط آقای خاتمی و سیزده ماه پس از بیانیه هفدهم مهندس موسوی صورت گرفت. با توجه به اینکه جناب آقای کروبی در میان عموم به واکنش‌های صریح و سریع شهرت دارند، سکوت ایشان را چگونه تحلیل می‌کنید؟ اگر ایشان با این پیشنهادات مخالفتی داشتند چرا تا پیش از حصر ایشان هیچ نشانی از چنین مخالفتی یافت نمی‌شود؟ آیا سکوت آقای کروبی را نمی‌توان حمل بر موافقت با ایفای نقش آقای خاتمی دانست؟

*سوال پنجم
آقای کروبی در مناظره‌های خود اعلام کردند که جمهوریت و اسلامیت نظام را در خطر می‌بینند. ایشان بعدها با صراحت بیشتری این نظام را «نه جمهوری و نه اسلامی» دانستند. این بیان آقای کروبی در این اواخر بسیار مورد ارجاع حضرتعالی قرار گرفته است. ولی آقای کروبی طی دو سال گذشته کلیت نظام را(حداقل با قرائت آیت‌الله خمینی) به چالش نکشیده‌اند و در سخنان و بیانیه‌ها و نامه‌های خود، به سخنانی از آیت‌الله خمینی نیز استناد کرده‌اند. آیا شما در حال القای این مطلب هستید که آقای کروبی مخالف اسلام سیاسی هستند و از این عبارت به «عبور آقای کروبی از نظام» تعبیر می‌کنید و یا آقای کروبی را موافق قرائت رحمانی از اسلام می‌دانید؟ به نظر شما آقای کروبی در دوران حصر تغییر موضع داده‌اند و از موضع کسی که حاکمان فعلی را دارای انحراف می‌دانند، به موضع کسی رسیده‌اند که اصل نظام جمهوری اسلامی را باطل می‌داند؟

*سوال ششم
حکومت قبلا از روش‌هایی مانند تئاتر خیابانی و حتی راهپیمایی نهم دی برای ایجاد مشروعیت کاذب برای خود استفاده کرده است. چرا گمان می‌کنید که توان اجرای چنین نمایشی را در انتخابات آتی نخواهد داشت؟ چه چیز جلوی حکومت را می‌گیرد که یکی دو صندوق را به شکل صوری و نمایشی پر نکند و فیلم و عکس تلویزیونی لازم را تهیه کند و در نهایت با اعلام آمار دلخواه مشارکت را بسیار بالا نشان دهد؟

*سوال هفتم
شما در حال القای این مطلب هستید که روش‌های آقای خاتمی مورد تائید آقای کروبی نیست. آیا اهداف این دو را نیز جدا می‌دانید و یا اختلاف آنان را فقط در روش‌ها می‌دانید؟

*سوال هشتم
نسبت شما با جنبش سبز چیست؟ آیا شما خود را جزئی از جنبش سبز احساس می‌کنید؟ و یا از جنبش سبز عبور کرده‌اید؟



برای تحریم انتخابات هنوز هشت ماه وقت باقی مانده است.



همه می دانیم که حکومت مایل است که مردم به پای صندوق های رای بیایند تا به این ترتیب برای خود مشروعیت ایجاد کند. خود حکومت هم می داند که تحریم انتخابات از سوی اصلاح طلبان به معنی صندوق های خلوت خواهد بود. به نظر می رسد که خاتمی در حال انجام مذاکراتی است که در ازای شروطی شرکت مردم در انتخابات را تضمین کند. گروهی از جمله مجتبی واحدی به صراحت سخن از تحریم انتخابات می‌گویند. این کار باعث می‌شود که طرف مذاکره کننده یعنی خاتمی به شدت در مذاکرات ضعیف شود. به عبارت دیگر اگر حکومت از هم اکنون به طور قطعی بداند که مردم به پیروی از اصلاح طلبان به هیچ وجه در انتخابات شرکت نخواهند کرد، دیگر دلیلی برای ادامه مذاکره با خاتمی نمی‌بیند.

به نظر می‌رسد بدنه جنبش پیش از هرگونه قضاوتی در خصوص شرکت در انتخابات یا تحریم آن، باید شروط گذاشته شده توسط خاتمی را بررسی کند و به این فکر کند که شرکت در انتخابات در صورتی این شروط از سوی حاکمیت برآورده شود، چه منافع و چه هزینه‌هایی دارد؟ برای تحریم انتخابات و یا تصمیم به شرکت در آن هنوز هشت ماه دیگر فرصت باقی است.

شروطی که سیدمحمد خاتمی برای حکومت گذاشته است عبارتند از:
1-آزادی همه زندانیان سیاسی
2-آزادی مطبوعات
3- آزادی احزاب
4- حذف نظارت استصوابی و برگذاری انتخابات آزاد

حتی در صورتی که حکومت این شروط را بپذیرد، بازهم جای چانه زنی و حتی تحریم باقی است. پس بهتر است سکوت کنیم و منتظر بمانیم تا ببینیم نتیجه مذاکرات خاتمی چه خواهد شد. به نظر می‌رسد فتوی به تحریم دادن در این برهه زمانی نتیجه‌ای جز تضعیف موقعیت خاتمی در مذاکرات نخواهد داشت.

آقای واحدی، جنبش سبز از شیخ شجاع و میرحسین عزیز عبور نخواهد کرد.

روز 22 خرداد 88 که رای می‌دادیم،در برگه رای خود نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی را نوشتیم. شعار ما «یا حسین، میرحسین» بود و «کروبی باغیرت، برس به داد ملت»
ما هرگز مجتبی واحدی را به عنوان رهبر جنبش سبز مردم ایران نپذیرفتیم. ما دو سال است با این جنبش همراهیم. هزینه هم داده‌ایم. ولی نه یک قدم عقب‌تر و نه یک قدم جلوتر از رهبران جنبش حرکت نکرده‌ایم.
ما حرکتی را با همراهی شیخ شجاع و میرحسین عزیز شروع کرده‌ایم، به موفقیت آن ایمان داریم، می‌دانیم که قرار نیست یک شبه به نتیجه برسد و هزینه بیشماری هم می‌طلبد. ما خیال عبور از رهبران جنبش را نداریم.
شما اگر خیال دارید از مهدی کروبی و میرحسین عزیز عبور کنید، بسم الله. راه باز است. ولی ادعای مشاور کروبی بودن نکنید.
اگر تصمیم شما عبور از کروبی و میرحسین است، باید بدانید که در حرکت سبز مردم ایران جایگاهی ندارید.

نامه به زندانی گمنام سیاسی (غلامرضا آزادی)

سلام آقا رضا
حالت خوبه؟ دلتنگتم به مولا
بچه‌های اینترنت یه موج راه انداخته‌اند برای نوشتن نامه به زندانی‌های سیاسی. نمی‌دونم در جریان این نامه نگاری‌ها هستی یا نه؟ من هم پیش خودم گفتم بزار من هم یه نامه بنویسم. دلم می‌خواست می‌تونستم برای همه بچه‌های زندانی نامه بنویسم. برای همه دسته گل‌هایی که گوشه زندان هستند. اما نمی‌تونستم. تصمیم گرفتم برای یک نفر از اون‌ها این نامه رو بنویسم. اما برای کدومشون؟ بهمن امویی و مصطفی تاجزاده؟ شاید. ولی اون‌ها رو همه می‌شناسن. شاید خیلی‌ها بخوان برای اون‌ها نامه بنویسن. برای محمدامین ولیان؟ ولی اون رو هم خیلی‌ها می‌شناسن.

پیش خودم گفتم چرا برای تو نامه ننویسم؟ برای «غلامرضا آزادی». چه اسمی هم داری آقا رضا. اسم قشنگت رو همه فریاد می‌زنن. ولی کسی اون رو نشنیده. چرا اینقدر گمنامی آقا رضا؟ با این‌که امضا و اسمت پای شهادت‌نامه شکنجه شدن هدی صابر بود، ولی هرچی توی اینترنت گشتم تا بتونم یه چیزی راجع به تو پیدا کنم، نتونستم.

آقا رضا نمی‌دونم این نامه رو کی و در چه حالی خواهی خوند؟ نمی‌دونم اون خنده قشنگت رو دوباره کی می‌تونم ببینم؟ نمی‌دونم وقتی این نامه رو می‌خونی می‌تونی حدس بزنی که کی اون رو نوشته یا نه؟

آقا رضا بیرون از زندان کسی نمی‌دونه که تو رو موقع بازجویی چقدر شکنجه کرده‌اند. هیچ کس خبر از مشت‌ها و لگدهایی که موقع بازجویی خوردی نداره. هیچ کس نمی‌دونه کلیه‌ات زیر شکنجه داغون شده. هیچ کس نمی‌دونه که معده‌ات سوراخ سوراخ شده توی زندان.

آقا رضا هنوز هم توی زندان رفیق جدید پیدا می‌کنی؟ هنوز هم زندانی‌های پیر و خسته رو تیمارداری می‌کنی؟ یادته چندبار دکتر ملکی رو توی زندان حمام کردی و شستی؟ هنوز هم برای بقیه نقطه امید و اتکا هستی آقا رضا؟

آقا رضا دخترهات می‌دونن که توی زندان روزی چند بار یادشون می‌کنی؟ می‌دونن که با هر زندانی جدیدی که رفیق می‌شی از خوبی دخترهات برای رفیق تازه‌ات می‌گی؟ می‌دونن چقدر دوستشون داری؟ اونقدر که تو توی زندان به فکر دخترهات هستی، اون‌ها هم بیرون زندان به فکر تو هستند؟

آقا رضا کارت توی مترو چی شد؟ نکنه از محل کارت اخراجت کرده باشن؟ نکنه حقوقت رو قطع کرده باشن؟ اگه حقوقت رو قطع کنن خانواده‌ات چطوری روزگارشون می‌گذره؟

آقا رضا دلتنگتم. به مولا دلتنگ اون خنده مردونه‌ات هستم. باور کن که ما این بیرون داریم هرکاری به عقلمون و به توانمون می‌رسه انجام می‌دیم. یه کمی دیگه تحمل کن. طاقت بیار، طاقت بیار، چیزی نمونده از مسیر....